محسن عزیزی ابرقوئی| دکتری روانشناسی
1396/1/6
تعداد بازدید:
«نفوذ»، دارای ابعاد بسیار گسترده، ازقبیل ابعاد سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی، فکری، فرهنگی، علمی و... می باشد. همچنین اهداف متنوعی برای نفوذ می توان برشمرد که البته مهمترین این اهداف، شامل تغییر در باورها، نگرش ها، عقاید، طرز فکر، و سبک زندگی می شود. عامل نفوذی، سعی می کند فرد، گروه، یا جامعه تحت نفوذ خود را به سمت آراء و عقاید خود بکشاند، بدون اینکه مستقیما اعمال فشار کرده باشد. همچنین نفوذ تاکتیک ها و روش های بسیار متنوعی را نیز در بر می گیرد. بنابراین «پروژه نفوذ» در یک کشور، یا در بین نخبگان یک جامعه، یا در بین افراد، پروژه ای است جامع، در زمینه ها و ابعاد گوناگون، با اهداف مشخص، و با استفاده از راهبردهای گوناگون. اینچنین پروژهای ارتباط نزدیکی با «جنگ نرم» یا «جنگ روانی» دارد.
وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِی أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاکفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ (آیه ۷۲ سورۀ آلعمران)
و دستهاى از اهل کتاب گفتند: آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده بگروید و پایان آن انکارش کنید، شاید آنها [از اسلام] بازگردند.
این آیه به یکی از اقدامات توطئهگرانۀ یهودیان علیه السلام اشاره میکند، زمانی که تصمیمگرفتند صبح به قرآن و نبوت پیامبر؟ص؟ ایمان بیاورند و غروب از ایمان خود بازگردند. آنان با انجام این کار بهدنبال دو هدف عمده بودند: اول، بیمیلکردن یهودیان به پذیرش اسلام با تهینشاندادن آن و دوم، تضعیف روحیۀ مسلمانان و سستکردن اعتقادات آنان ازطریق تأثیرگذاری مستقیم بر باورهای آنها دربارۀ غنی و کاملبودن مکتب اسلام. خداوند از طریق وحی از این ایمانِ توطئهای پرده برداشت و به مسلمانان گفت نه از ایمان صبح علمای یهود شاد شوید و نه از برگشت غروب آنها نگران باشید.
نفوذ دارای ابعاد بسیار گسترده، ازقبیل ابعاد سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی، فکری، فرهنگی، علمی و... میباشد. همچنین اهداف متنوعی برای نفوذ میتوان برشمرد که البته مهمترین این اهداف، شامل تغییر در باورها، نگرشها، عقاید، طرز فکر، و سبک زندگی میشود. عامل نفوذی، سعی میکند فرد، گروه، یا جامعه تحت نفوذ خود را به سمت آراء و عقاید خود بکشاند، بدون اینکه مستقیما اعمال فشار کرده باشد. نیز باید گفت که نفوذ، تاکتیکها و روشهای بسیار متنوعی را نیز در بر میگیرد. بنابراین «پروژه نفوذ» در یک کشور، یا در بین نخبگان یک جامعه، یا در بین افراد، پروژهای است جامع، در زمینهها و ابعاد گوناگون، با اهداف مشخص، و با استفاده از راهبردهای گوناگون. اینچنین پروژهای ارتباط نزدیکی با «جنگ نرم» یا «جنگ روانی» دارد. جنگ روانی استفاده دقیق و طراحیشده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف یا گروه دوست است، به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد. همچنین گفته شده که جنگ روانی عبارت است از مجموعه اقدامات تبلیغی روانی یک کشور یا گروه به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم درجهت مطلوب. البته منظور از جهت مطلوب، به واقع جهت مطلوبِ مورد نظر مهاجم است. گرچه بحث «نفوذ»، یا «جنگ روانی» موضوع تازهای نیست، و از زمانهای بسیار دور مطرح بوده است، اما در برخی دورهها که بنا به دلایل مختلف زمینه نفوذ بیگانگان بیشتر فراهم است، اهمیت موضوع نیز چندبرابر میشود و لزوم آمادگی و بیداری و جلوگیری از هرگونه غفلت، بسیار بیشتر.
نفوذ، شکلی از قدرت است؛ اما متمایز از کنترل، اجبار، زور و مداخله. نفوذ را میتوان رابطه میان بازیگرانی دانست که بهموجب آن، یک بازیگر، بازیگران دیگر را وادار میکند تا بهطریقی که خواست خود آنها نیست، عمل کنند. پول، غذا، اطلاعات، دوستی، مقام و تهدید، جاذبه های جنسی و... از جمله وسایلیاند که فرد بهکمک آنها در رفتار دیگران نفوذ میکند.
بررسی همه جانبه مسئله پراهمیت «نفوذ دشمن» مجال مناسب خود را میطلبد، اما در این مقاله قصد داریم نفوذ را از منظری روانشناختی، تحلیل کرده و با برخی شیوههای اِعمال نفوذ، و تغییر نگرشها و باورها بیشتر آشنا شویم.
نفوذ اجتماعی
در ادبیات روانشناسی اجتماعی، «نفوذ اجتماعی» وقتی روی میدهد که اعمال یک فرد یا یک گروه، رفتار دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. به یک معنی اصطلاح نفوذ اجتماعی کوششی است عمدی از سوی یک فرد یا یک گروه برای ایجاد تغییر در عقاید یا رفتار ما. تغییر نگرش یک نمونه از نفوذ اجتماعی است، نفوذی که عمدتا بر ادراک کلامی مبتنی است و عموما فرض آن بر این است که رفتار انسان دارای مبنای شناختی است. با وجود این راههای دیگری هم برای نفوذ انسانها و حتی کنترلکردن آنها وجود دارد، که از آن جمله میتوان کاربرد قدرت، دستورات مستقیم، تقاضاکردن و نظایر آنها را نام برد.
توماس فریدمن، روزنامهنگار سرشناس آمریکایی، در یکی از مقالات خود مینویسد: «باید روشن کنیم که ایران نمیتواند ما را به اتکای قدرت نظامی خود از خلیج فارس بیرون براند، باید بهای نفت را پایین بیاوریم، که نقش عمده در تندرویهای ایران دارد؛ و باید تندروها را به لحاظ مالی در تنگنا قرار دهیم. اما همه اینها باید با این اعلام صریح همراه باشد که آمریکا قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد، بلکه به دنبال تغییر رفتار ایران است و اینکه ایالاتمتحده میخواهد بیدرنگ در تهران سفارتخانهاش را بازگشایی کند و این سفارت پیش از همه چیز ۵۰ هزار ویزای دانشجویی به جوانان ایرانی برای تحصیل در آمریکا بدهد. فقط این کار بکنید و بنشینید و شاهد خروش شگفتآورترین بحثها در داخل ایران باشید. میتوانید بر سر آن شرط ببندید». در همین چند جمله، میتوان بهراحتی هم زمینهسازی جهت نفوذ اقتصادی (با کاهش بهای نفت) و هم نفوذ فرهنگی را که بهوسیله بازگشایی سفارت آمریکا و دادن ویزاهای فراوان دانشجویی به مستعدترین دانشجویان کشور را مشاهده کرد که زمینه را برای «گفتمانسازی» گسترده، که یکی از مهمترین ابعاد نفوذ فرهنگی است، ایجاد میکند. هدف اصلی هم تغییر باورها، نگرشها، زاویهدید، و عقاید است؛ و البته دستیابی به چنین اهدافی، به شکل آهسته و نرم، و در بلندمدت طرحریزی میشود.
نفوذ تدریجی
نفوذ تدریجی ما را به یاد آزمایش قورباغه و تغییر میاندازد. یک آزمایش روانشناختی وجود دارد که چندان زیبا و پذیرفتنی نیست. این آزمایش با یک قورباغه و دو سطل آب آغاز میشود. یک سطل آب سرد است، و سطل دیگر آب داغ. قورباغه را ابتدا در سطل آب سرد میگذاریم. مشاهده میشود که حرکتی نمیکند. سپس آن را از آب سرد خارج کرده و در داخل سطل آب داغ میاندازیم. مشاهده میکنیم که قورباغه به شدت به جست زدن و اینسو و آنسو حرکتکردن و سر و صدا راه انداختن میپردازد. حال قورباغه را دوباره در سطل آب سرد میاندازیم و ظرف را روی یک چراغ با شعله کم میگذاریم. قورباغه همچنان، آرام در آب مینشیند. این وضع تا آنجا پیش میرود تا اینکه سرانجام ما یک قورباغه پخته خواهیم داشت. دگرگونی و تغییر اندک اندک پدید میآید و قورباغه آن را احساس نمیکند! مسلّما اگر قرار باشد دشمن مستقیما باورها و اعتقادات را هدف قرار بدهد، با شکست مواجه خواهد شد، بنابراین این رویه را به شکل کاملا تدریجی، منظم، و مستمر هدایت میکند. در مراحل ابتدایی، گروه هدف( یعنی کسانی که هدف پروژه نفوذ هستند) احیانا حتی متوجه نمیشوند که چه اتفاقی در حال وقوع است؛ در مرحله بعد، تا حدودی برخی موارد را مشاهده میکنند، اما اراده و خواستهای جهت تغییر شرایط از خود نشان نمیدهند؛ و در مرحله بعدتر، و زمانی که کاملا قضایا روشن و واضح میشود و خواست و اراده محقّق میگردد، دیگر توانایی لازم را برای مقابله ندارند.
نفوذ، شکلی از قدرت
نفوذ شکلی از قدرت است؛ اما متمایز از کنترل، اجبار، زور و مداخله. نفوذ را میتوان رابطه میان بازیگرانی دانست که بهموجب آن، یک بازیگر، بازیگران دیگر را وادار میکند تا بهطریقی که خواست خود آنها نیست، عمل کنند. پول، غذا، اطلاعات، دوستی، مقام و تهدید، جاذبههای جنسی و... از جمله وسایلیاند که فرد بهکمک آنها در رفتار دیگران نفوذ میکند. درواقع توانایی فرد از تغییر دادن رفتار دیگران بدون داشتن موقعیت رسمی و فراگرد اثرگذاری بر افکار، رفتار، یا عواطف شخص دیگر را نفوذ گویند. اگر شخصی بتواند دیگری را متقاعد کند که عقیدهاش را درباره یک یا چند موضوع تغییر دهد، رفتاری را انجام دهد یا از انجام آن خودداری کند و به محیط پیرامون خود، بهشکلی خاص بنگرد، در حقیقت نفوذ، تحقق یافته و «قدرت»، بهکار گرفته شده است.
هدفگیری نفوذ
هدف اِعمال نفوذ ممکن است دولتمردان و مسئولین و تصمیمگیران و تصمیمسازان و مدیران ردهبالا و نخبگان جامعه یا آحاد مردم باشند. دربارۀ نفوذ در مسئولان و تصمیمگیران، دولتمردان آمریکا صراحتاً درباره لزوم «تغییر رفتار ایران» سخن میگویند. رئیسجمهوری آمریکا در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز به صراحت بیان کرد که «دکترین او تعامل مبتنیبر فشار است». تعامل از نظر وی «به معنای تعمیق تماسها و ارتباطات بین دو کشور با هدف ایجاد منافع مشخص برای حریف است که از این طریق آنها به این نتیجه برسند که حفظ این روابط مزایایی دارد. اعتقاد به چنین مزایایی موجب آغاز تأثیرگذاری در رفتار منفی آنها میشود». به عبارت دیگر، از نظر تیم سیاست خارجی اوباما تنها راه -عملی و در عین حال تدریجی- تغییر رفتار ایران و «حرکت آن در مسیر ریل گذاری شده آمریکا» فراهمکردن زمینه لازم برای «چانه زنی از بالا، فشار از پایین» است.
نفوذ در تصمیمگیری و تصمیمسازی
دشمن برای پیشبرد اهداف خود میتواند «افراد نفوذی» خود را به مراکز عمده تصمیمگیری و تصمیمسازی بفرستد و بر افراد اثرگذار، اِعمال نفوذ کند. «نفوذیها» ممکن است با استفاده از تدابیری ازقبیل روشهای زیر، سعی کنند تا بر مدیران یا سایرین اثر بگذارند:
۱. متوسلشدن به مقامهای بالاتر: با استفاده از این تاکتیک، فرد( نفوذی) برای قبول درخواستش به مدیریت عالی و مقامات بالاتر متوسل میشود.
۲. دوستانه: در این تاکتیک، نخست از در دوستی درمیآیند، ابراز صمیمیت و خیرخواهی میکنند و سپس با زبان خوش و ابراز حسن نیّت، خواسته خود را ابراز مینمایند.
۳. مذاکره و چانهزنی: در این روش، پس از مذاکره یا چانهزنی بهنوعی مصالحه یا داد و ستد تن درمیدهند.
۴. دستور مستقیم: با صدور دستور مستقیم و درخواست برای رعایت قوانین و مقررات و فرستادن نامههای پیاپی از افراد میخواهند که طبق خواسته آنان عمل کنند و یادآوری میکنند که رعایت قوانین و مقررات الزامی است.
۵. تحریم و تشویق: برای رسیدن به خواستههای خود از سیستم تنبیه و تشویق سازمان استفاده میکنند.
۶. استدلال: فرد با استفاده از واقعیتها و ارائه دادهها، نظرها و عقاید منطقی خود را ابزار میکند و طرف مقابل را متقاعد میکند.
۷. تاکتیک ائتلاف: فرد پس از جلب نظر و حمایت دیگران، درخواست خود را ابراز میکند.
مردم نیز می توانند هدف نفوذ باشند. بدین صورت که دشمن با برنامه ریزی بلندمدت، و با استفاده از تاکتیک های متنوع و گوناگون، نگرش ها، افکار، عقاید، باورها، انگیزه ها، آرمان ها، اهداف، و نوع نگاه جامعه به مسائل مختلف را به گونه ای که خود می خواهد، شکل بدهد. پایگاه های اطلاع رسانی و خبری، رسانه های مختلف ازقبیل ماهواره، اینترنت، شبکه های اجتماعی و... عمدتا وسایل اِعمال نفوذ در بین مخاطبین هستند.
پژوهشگران دریافتند که کارکنان و اعضای سازمانها این شیوههای اعمال نفوذ بر دیگران را بهصورت یکسان بهکار نمیبرند. شیوه استدلال از مهمترین استراتژیهایی است که در این خصوص به اجرا درآمده است. پژوهشگران، چهار متغیر اقتضایی را شناسایی کردند که بر انتخاب شیوههای اعمال نفوذ تأثیر دارند. این متغیرها عبارتند از: قدرت نسبی مدیر، هدفهای مدیر در رابطه با اعمال نفوذ، انتظاراتی که مدیر از شخص دارد تا به خواستههایش جامه عمل بپوشاند و فرهنگ سازمان.
این نوع از نفوذ، بیشتر متوجه مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی است، و افراد نفوذی با استفاده از تاکتیکهای گوناگون ممکن است بتوانند بر تصمیمات اثرگذار باشند.
نفوذ در آحاد مردم
اما آحاد مردم نیز میتوانند هدف نفوذ باشند. بدین صورت که دشمن با برنامهریزی بلندمدت، و با استفاده از تاکتیکهای متنوع و گوناگون، نگرشها، افکار، عقاید، باورها، انگیزهها، آرمانها، اهداف، و نوع نگاه جامعه به مسائل مختلف را به گونهای که خود میخواهد، شکل بدهد. پایگاههای اطلاعرسانی و خبری، رسانههای مختلف ازقبیل ماهواره، اینترنت، شبکههای اجتماعی و... عمدتا وسایل اِعمال نفوذ در بین مخاطبین هستند. رسانهها با استفاده از تاکتیکهای مختلی نظیر آنچه درذیل آورده میشود، میتوانند افکار مخاطبین را در جهاتی که مطلوب و موردنظر خودشان است، شکل دهند:
سانسور
سانسور عبارت از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است. یک پایگاه خبررسانی که در بین مخاطبین خود جایگاه معتبری دارد، میتواند با حذف عمدی و بایکوت خبری بسیاری از مسائل حائز اهمیت، از مشکلات بعدی پیشگیری کند.
تحریف
یکی از رایجترین شیوههای پوشش خبری و مطبوعاتی، تغییر متن پیام به شیوههای مختلف از طریق دستکاری خبر است. درشرایطی که مخاطبان دسترسی لازم به منبع موثق پیام را نداشته باشند، این شیوه بیشترین کاربرد را دارد؛ مثلاً در اخباری که از طریق خبرگزاریهای دنیا و روزنامههای پرتیراژ در نقاط مختلف منتشر میشوند، قابلیت دریافت مستندات لازم از سوی مخاطبان وجود ندارد.
پاره حقیقت گویی
گاهی حادثه، خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعهای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این از رویههای رایج مطبوعات است که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمیکنند. این شیوه بهخصوص در انتشار نظرات رهبران سیاسی متداول است. استفاده از تیترهای اصلی روزنامهها، مطابق با میل و سلیقه آن روزنامه از نمونههای بارز پارهحقیقتگویی است.
محکزدن
برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد یا دریافت بازخورد نظر حاکمان یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه، خبری منتشر میشود که عکسالعمل به آن، زمینه طرح سوژههای بعدی قرار میگیرد؛ عوامل تبلیغاتی سعی میکنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص یا حتی افراد جامعه، با انتشار یک موضوع عکسالعمل آنها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاستهای آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند.
تاکتیک محکزدن به نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص برمیگردد و جامعه محدودتری را درنظر میگیرد. اما بازخوردبیشتر به جامعه و عوام برمیگردد. مثلا برای ارزیابی نظر مردم ایران راجع به رابطه با آمریکا، خبری منتشر میشود تا پس از محکزدن آن، موضوعات جدیتری را دراین باره منتشر سازند. به عنوان مثال میزان حساسیتهای مذهبی جامعه یا پایبندی آنها به اصول مورد اتفاق جامعه، یا شخصیتهای مورد احترام ووثوق مردم، یا کشف دیدگاهها و برنامههای جریان حاکم یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص را محک میزنند.
ادعا به جای واقعیت
رسانههای خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد، گروههای مختلف و رسانههای رقیب مطرح میکنند و آنان را مجبور به پاسخگویی مینمایند. درواقع در این روش اخبار مخابرهشده یا بهچاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی میکند و با استفاده از کلماتی نظیر «ادعا» منبع خبر سعی میکند اولاً خبر را ازدست ندهد، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته، ثالثاً چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش است به همراه خبر القا نماید.
ترور شخصیت
در شیوههای جدیدتر، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانهایی که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی میکنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، شخصیتهای مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذرهبین کشیده و با بزرگنمایی نقاط ضعف آنان را ترور شخصیت نماید. هدف، ترور شخصیتهای سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست. این عوامل باعث میشود رهبران ذینفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی وتخریب چهره شوند.
محتوای کتب درسی زبان انگلیسی، صرفاً تقویت زبان را در برنمی گیرد، بلکه انتقال فرهنگ کشورهای غربی انگلیسی زبان را نیز در خود گنجانیده است. یا در دانشگاه ها، کتب اصطلاحا علمی و دانشگاهی، گرچه نام سنگین علم را با خود حمل می کنند، اما کاملا انعکاس دهنده مفاهیم ارزشی، فلسفی، و اعتقادی مربوط به جوامع غربی نیز هستند.
استفاده از عاطفه مخاطبین
در این روش تلاش میشود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند. کلماتی نظیر تبعیض، ظلم به زنان، فشار برکودکان، شکنجه، بازجویی، توطئه، خفقان، نسلسوزی، دولتستیزی، قانونستیزی، فجایع بشری، نبود آزادی و مانند آن میتواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید. موضع زنان و کودکان همیشه میتواند در این روش کارآمد باشد. پخش برنامههای تلویزیون و استفاده از عکسهایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان میدهد، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار میتواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد. از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده میکنند گیرندگان پیام درمقابل یکسری مسائل مشترک با هم دارای همبستگیهای عاطفی هستند. مباحث مشترکی نظیر دین، نژاد، سرزمین، ملیت، جنسیت، محیط اجتماعی، رنگ پوست، مباحث مشترک قارهای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار میگیرند و سعی میشود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگیها تأکید شود. مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تأکید میشود.
ریختن قبح مسائل ارزشی
این کار گرچه بسیار حساس و دشوار است، اما کسانی که قصدشان قبحشکنی در خصوص مسائل ارزشی، باورها، و اعتقادات است کاملا هوشمندانه و تدریجی این کار را انجام میدهند. برخی از اصلیترین تدابیر برای شکستن قبح مسائل اعتقادی و ارزشی، استفاده از زبان طنز، کاریکاتور، تصاویر، و تصادف( رویداد اتفاقی و تصادفی) است. به طور مثال، جکهای متعددی درباره شخصیتهای موثر و پرنفوذ در بین یک جامعه ساخته میشود که این کار در بلندمدت باعث میشود ذهنیت مخاطبین برای اهداف بعدی رسانه( مثلا انتقاد صریح از آن فرد) آماده شود. تصاویر و کاریکارتورها نیز با توجه به ماندگاریشان در ذهن، و اثرات هیجانی که بر جای میگذارند، در قبحشکنی بسیار مورد استفاده قرار میگیرند. استفاده از روش تصادفی برای قبحشکنی نیز میتواند بدین شکل باشد که مثلا دیداری بین سران دو کشور که مدتهاست با هم مشکل دارند، طرحریزی میکنند و میگویند این دیدار تصادفی و اتفاقی رخ داده است.
نفوذ در نخبگان و جوانان
سوای رسانهها، اثرگذاری و نفوذ بر عقاید جامعه هدف، اشکال دیگری نیز دارد. مثلا زمانی که مخاطب، نخبگان کشور اعم از دانشآموختگان، یا دانشجویان، یا طلّاب، یا... باشند، از راه خودش نفوذ انجام خواهد پذیرفت. به طور نمونه، محتوای کتب درسی زبان انگلیسی، صرفاً تقویت زبان را در برنمیگیرد، بلکه انتقال فرهنگ کشورهای غربی انگلیسیزبان را نیز در خود گنجانیده است. یا در دانشگاهها، کتب اصطلاحا علمی و دانشگاهی، گرچه نام سنگین علم را با خود حمل میکنند، اما کاملا انعکاسدهنده مفاهیم ارزشی، فلسفی، و اعتقادی مربوط به جوامع غربی نیز هستند. همچنین، فسادانگیزی در بین جوانان، با هدف سرگرمکردن آنها به مسائل حاشیهای و کم اهمیت، کاهش اراده، تضعیف ارزشها و... با شیوههای مختلف ازقبیل راهاندازی سایتها و شبکههای اجتماعی هرزه از دیگر اقدامات و تدابیر نفوذی محسوب میشود.
صورتهای نفوذ اقتصادی
از دیگر ابعاد نفوذ دشمن، میتوانیم از «نفوذ اقتصادی» نام ببریم. این نوع از نفوذ نیز میتواند به اشکال مختلفی صورت پذیرد:
ورود هیاتهای خارجی از نهادهای اقتصادی و پولی بین المللی از جمله صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به کشور
البته خود این کار مشکل محسوب نمیشود، بلکه تأثیرات این هیاتها بر تصمیمگیری مدیران داخلی جای تأمل و بررسی بیشتری دارد.
امروز آمریکا از طریق شرکتهای چندملیتی و بینالمللی در کشورهای مختلف با جذب افراد بومی آن کشور به ایجاد نهاد قدرت و ثروت بین المللی میپردازد و کم کم از طریق این افراد راه ورود به سیاست و عرصههای دیگر را فراهم میکند و نهایتاً عرصه تغییر و استحاله حکومت بسیار آسانتر به نظر می رسد.
تصمیمسازی با شکل دهی به افکار عمومی مردم و نخبگان
در این نوع از نفوذ، دشمن به گونهای در موضوعات اقتصادی افکار عمومی را شکل میدهد که نه تنها در تصمیم سازیهای اقتصادی دولت نقش آفرینی کند بلکه حتی تصمیمات مهم سیاسی و بین المللی کشور را هم مستقیم تحت الشعاع قرار میدهد و مسئولان را مجبور به پذیرش توافقهایی میکند که شاید بدون فشار افکار عمومی مورد پذیرش قرار نمیگرفت.
رونق و حضور شرکتهای چندملیتی
شرکتهای چند ملیتی در حال حاضر به غولهای بزرگ اقتصادی و سیاسی تبدیل شدهاند و چنان در کشورهای متعدد ریشه دواندهاند که تعیین ملیت و تعلق آنها به این یا آن کشور، چندان آسان نیست. امروز آمریکا از طریق شرکتهای چندملیتی و بینالمللی در کشورهای مختلف با جذب افراد بومی آن کشور به ایجاد نهاد قدرت و ثروت بین المللی میپردازد و کمکم از طریق این افراد راه ورود به سیاست و عرصههای دیگر را فراهم میکند و نهایتاً عرصه تغییر و استحاله حکومت بسیار آسانتر به نظر میرسد.
ترویج فرهنگ مصرفگرایی و نابودی فرهنگ تولید و صرفه جویی
مصرفگرایی نوین در اثر گسترش سرمایهداری برای اولین بار در اروپا بوجود آمد و سپس به جوامع دیگر بسط داده شد. درنظام سرمایه داری همه چیز تبدیل به کالا میشود. فرهنگ مصرفگرایی، گرایش به تولید داخلی و رشد استقلال اقتصادی را مخدوش می سازد.▪
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 14، دی ماه 1394، صص 14-17