حوزه‌های نفوذ اقتصادی

دشمن با برنامه‌ریزی بلندمدت و کوتاه‌مدت در پی نفوذ و در اختیار گرفتن نبض اقتصاد ایران است؛ چنین مهمی برای دشمنان در حوزۀ عملیاتی اقتصاد از دو طریق میسر می‌شود: الف) ایجاد اختلال در فرآیند اقتصاد ایران؛ در کوتاه‌مدت و ب) ایجاد وابستگی در بخش‌های گوناگون؛ در بلندمدت.


جواد کجوری| کارشناسی ارشد اقتصاد
1396/1/6
تعداد بازدید:
نفوذ اقتصادی به‌عنوان یکی از حربه‌های دشمن در جنگ اقتصادی تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌رود. چنین حربه‌ای برای به دست گرفتن شرایط اقتصاد ایران و انحراف آن به سمت خواسته‌های دشمنان انقلاب اسلامی در دستور کار بدخواهان ایران اسلامی قرار داشته است. امروز و در عصر کالایی و بازاری‌شدن تعاملات، اساساً عرصۀ اقتصاد یک کشور به دلیل گره‌خوردن با بسیاری از نیازها و مسائل اولیۀ انسان، در فراهم کردن زمینه‌های نفوذ و ایجاد وابستگی، برای دشمنان دارای اهمیت فراوانی خواهد بود.

وقتی از اقتصاد و حوزه‌های نفوذ در آن صحبت می‌شود، به معنای کنار گذاشتن حوزه‌های نفوذ سیاسی، امنیتی، فرهنگی، اندیشه‌ای و... نیست و اساساً این‌ها قابل‌تفکیک نیستند. نفوذ سیاسی می‌تواند نفوذ اقتصادی را به همراه داشته باشد و از طرف دیگر، نفوذ اقتصادی، خود مقدمۀ نفوذ سیاسی و امنیتی است؛ علاوه بر این موارد، نفوذ اندیشه‌ای و فرهنگی هم مقدمۀ تمام نفوذهای دیگر خواهد بود؛ به همین دلیل است که مقام معظم رهبری وقتی پیرامون مسئلۀ نفوذ صحبت می‌کنند، با تمام اهمیتی که برای نفوذ اقتصادی و امنیتی قائل‌اند، اما نفوذ فکری و فرهنگی را بسیار مهم‌تر و خطرناک‌تر می‌دانند: «نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کم‌اهمّیّت‌ترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کم‌اهمّیّت‌ترین [هم‌] نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست، امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کم‌اهمیت است.»1 بااین‌حال ایشان بر جلوگیری از نفوذ اقتصادی تأکید فراوان کرده و خاطرنشان کردند: «در زمینه‌های اقتصادی، چشم‌های بینای مسئولین اقتصادی بایستی باز باشد و مواظب باشند که [دشمنان‌] نفوذ اقتصادی پیدا نکنند؛ چون نفوذ دشمن پایۀ اقتصادِ محکم را متزلزل می‌کند. آنجاهایی که نفوذ اقتصادی کردند، آنجاهایی که توانستند خودشان را بر اقتصاد کشورها و ملّت‌ها مثل یک بختکی سوار بکنند، پدر آن کشورها درآمد.» بنابراین، نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... به هم وابسته بوده و بر هم تأثیرگذارند.

به‌منظور شناخت حوزه‌های نفوذ اقتصادی دشمنان، باید سطوح نفوذ موردبررسی قرار گیرد؛ به‌این‌ترتیب، می‌توان سه سطح نفوذ را در حوزۀ اقتصاد در نظر گرفت:

  • حوزۀ اندیشه،
  • حوزۀ سیاست‌گذاری،
  • حوزۀ اجرا.

در ادامه به تبیین نفوذ اقتصادی در هر یک از سطوح فوق خواهیم پرداخت.

1. نفوذ اندیشۀ لیبرالیسم در اقتصاد ایران

انسان به‌طورکلی دارای سه ساحت افکار، احساسات و اعمال بوده و نهایتاً اعمال انسان برآمده از افکار و احساسات وی می‌باشد. کسی که در حوزۀ نظر، یعنی به لحاظ افکار و اندیشه، معتقد به دشمنی فرد دیگری است یا به هر دلیلی احساس دشمنی و خطر نسبت به فرد دیگری دارد، در مقام عمل هم متناسب با این افکار و احساسات عمل خواهد کرد؛ لذا چنانچه بتوان حوزۀ اندیشه‌ای فرد یا گروهی را با خود هم‌جهت کرد، آنگاه در مقام عمل هم آن چیزی اتفاق خواهد افتاد که خواسته و مطلوب آن اندیشه است.

جهت‌گیری اندیشه‌ای دشمنان جمهوری اسلامی ایران درزمینۀ اقتصاد، به سمت اقتصادهای لیبرال و بازار آزاد و اعتقاد به تجارت آزاد در فضای بین‌المللی است. چنین تفکری جدای از آثار مخربی که در هویت و منافع کشورها دارد، با مبانی انقلاب اسلامی سازگار نبوده و غالباً در تقابل آشکار با آن قرار دارد.به‌عنوان‌مثال، در نسخه‌های اقتصاد متعارف به‌منظور پیشرفت کشورهای مختلف، پیروی از نسخه‌های ازپیش ‌تعیین‌شدۀ کشورهای توسعه‌یافته توصیه می‌شود؛ حال‌آنکه برای خیلی از کارشناسان محرز است که چنین نسخه‌هایی به دلیل تفاوت‌ شرایط زمانی و مکانی و... کشورهای مختلف، لزوماً منجر به نتایج معینی نخواهد شد. تکیه به سرمایه‌گذاری‌های کلان و وابستگی به کمپانی‌های بزرگ می‌تواند یکی از آثار قبول چنین نسخه‌های لیبرالی برای توسعۀ کشورها باشد. یکی دیگر از آموزه‌های اندیشه‌ای اقتصاد آزاد، تشویق کشورهای مختلف به حضور در فضای رقابت جهانی است. چنین تجویزی در ابتدای امر جزء بدیهیات زندگی در فضای کنونی اقتصاد جهانی به نظر رسیده و از لوازم توسعه‌یافتگی به شمار می‌رود، اما اثر نفوذ چنین اندیشه‌ای وقتی نمایان می‌شود که غفلت از آسیب‌های جهانی‌شدن، ازجمله شکست در رقابت با سهامداران و کمپانی‌های غول‌پیکر جهانی، اقتصاد یک کشور را در ورطۀ سقوط و ورشکستگی قرار می‌دهد. ورود اقتصاد ایران به فضای رقابتی اقتصادهای بزرگ جهانی، قبل از تقویت درونی ساختار اقتصادی ایران ممکن است آثار مخربی را با وقوع تکانه‌های اقتصاد جهانی به همراه داشته باشد، حال‌آنکه آموزه‌های اقتصاد متعارف حرکت به چنین سمتی را توصیه می‌کنند.

یکی دیگر از آسیب‌های مهم اقتصاد متعارف و لیبرال، در آثار فرهنگی است که چنین اقتصادی به همراه خواهد داشت. اقتصادی که بر پایۀ بیشینه‌کردن لذات مادی استوار است، به‌تدریج فرهنگ مصر‌ف‌گرایی را رواج داده و از همین طریق آثار نامطلوب خود بر فرهنگ و اقتصاد ملی را نمایان می‌کند. در فرهنگ چنین اقتصادی، ارزش کار و تلاش به میزان درآمدی که از آن حاصل می‌شود برمی‌گردد، لذا آنچه اهمیت دارد، کسب درآمد به هر شکلی خواهد بود؛ فرقی ندارد این فعالیت اقتصادی درراستای منافع ملی باشد یا خیر؛ در قالب فعالیت‌های مولد اقتصادی باشد یا خیر؛ موجب ترویج مفاسد اقتصادی و فرهنگی و... شود یا خیر؛ آنچه اهمیت دارد، کسب پول و ثروت است! از همین جهت است که می‌گوییم اقتصاد لیبرال که بر پایۀ حداکثر کردن لذات مادی استوار است، نه‌تنها نمی‌تواند نسخۀ متناسب با انقلاب اسلامی باشد، بلکه در نقطۀ مقابل اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی و بشریت قرار داشته و همین امروز، آثار مخرب آن حتی دامان مروّجان این نظام‌های اقتصادی را هم گرفته است.

اقتصادی که بر پایۀ بیشینه‌کردن لذات مادی استوار است، به‌تدریج فرهنگ مصر‌ف‌گرایی را رواج داده و از همین طریق آثار نامطلوب خود بر فرهنگ و اقتصاد ملی را نمایان می‌کند.

امروز بسیاری از مشکلات اقتصاد ایران به ناهم‌خوانی نسخه‌های سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی با اقتصاد ایران مربوط است. طبیعی است وقتی این هماهنگی بین جهت‌گیری اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حاصل نشود، موانع و مشکلات مختلفی در عرصه‌های اقتصادی و فرهنگی و... نمایان خواهد شد. راه‌حل رفع چنین مشکلاتی در این است که یا نسخه‌های فرهنگی و سیاسی انقلاب استحاله شده و مبتنی بر لذت‌گرایی غربی استوار شود یا مبانی و جهت‌گیری اقتصادی نظام اقتصادی ایران از اقتصاد لیبرال خارج شده و متناسب با مبانی انقلاب اسلامی شکل بگیرد. طبیعی است که مطلوب انقلاب اسلامی، با پیگیری راه‌حل دوم قابل‌دستیابی است و نسخۀ اقتصاد مقاومتی هم به همین منظور پیشنهاد شده است؛ اما دشمن به دنبال نسخۀ اول است تا در پس پردۀ یک ثبات ظاهری به اهداف خود برسد. خواستۀ دشمنان در این زمینه و در حوزۀ اقتصادی، از طریق نفوذ اندیشه‌ای اقتصاد لیبرال در فضای اقتصادی کشور فراهم می‌شود.

درمجموع باید به خاطر داشت که چنانچه دشمنان انقلاب اسلامی موفق به نفوذ اندیشه‌ای اقتصاد لیبرال به کشور شوند، مشکلات اقتصاد ایران به‌سادگی قابل‌حل نبوده و نفوذهای سیاسی و فرهنگی بعدی را به همراه خواهد داشت.

2. نفوذ در حوزۀ سیاست‌گذاری اقتصادی

یکی دیگر از نفوذهایی که ممکن است در هر حوزه‌ای از ادارۀ کشور ازجمله اقتصاد واقع شود، نفوذ در حوزۀ سیاست‌گذاری است. منظور از سیاست‌گذاری، تعیین خط‌مشی و روند اجرای امور است که نفوذ در این حوزه با نفوذ در دو بخش ممکن می‌گردد:

  • تصمیم‌سازی
  • تصمیم‌گیری

منظور از تصمیم‌گیران، همان مسئولان اجرایی و برنامه‌ریزانی است که تأیید چگونگی روند امور به دست‌ آن‌هاست؛ اما تصمیم‌سازان، دایرۀ وسیعی از افراد و وقایعی را شامل می‌شود که در اتخاذ تصمیم از سوی مسئولان مؤثرند. در اینجا یکی از اثرات مهم سیاست بر اقتصاد قابل‌مشاهده است. نفوذ سیاسی در این زمینه بر جهت‌گیری اقتصادی یک کشور بسیار مؤثر خواهد بود و تأکیدات مقام معظم رهبری هم در رابطه با اهمیت جلوگیری از نفوذ سیاسی به همین مسئله برمی‌گردد: «نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیم‌گیری، و اگر نشد تصمیم‌سازی، نفوذ بکنند. وقتی دستگاه‌های سیاسی و دستگاه‌های مدیریتی یک کشور تحت تأثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آن‌وقت همۀ تصمیم‌گیری‌ها در این کشور بر طبقِ خواست و میل و ارادۀ مستکبرین انجام خواهد گرفت؛ یعنی مجبور می‌شوند.»2

درواقع، این یکی از اهداف اصلی دشمن این است که زمامداری ادارۀ یک کشور برعهدۀ کسانی قرار گیرد که با جهت‌گیری‌های آن‌ها هم‌سو باشند؛ لذا خیلی از سرمایه‌گذاری‌ها نهایتاً با این هدف دنبال می‌شود. به‌عنوان‌مثال، همان نفوذ اندیشه‌ای که در قسمت قبل به آن اشاره شد، نهایتاً یا با تغییر فضای جامعه منجر به تصمیم‌سازی در جهت خاصی خواهد شد یا با پرورش مسئولانی با آن خط فکری، زمینه‌های نفوذ در حوزۀ تصمیم‌گیری را فراهم می‌آورد.

3. نفوذ در حوزۀ عملیاتی اقتصاد

دشمن با برنامه‌ریزی بلندمدت و کوتاه‌مدت در پی نفوذ و در اختیار گرفتن نبض اقتصاد ایران است؛ چنین مهمی برای دشمنان در حوزۀ عملیاتی اقتصاد از دو طریق میسر می‌شود: الف) ایجاد اختلال در فرآیند اقتصاد ایران؛ در کوتاه‌مدت و ب) ایجاد وابستگی در بخش‌های گوناگون؛ در بلندمدت.

در حوزۀ اجرایی غالباً سرمایه‌گذاری دشمن بر مواضعی است که نقاط ضعف اقتصاد ایران در آن حوزه‌ها بروز بیشتری دارد. به‌طورکلی، در بین مسائل و مشکلات اقتصاد ایران می‌توان سه مشکل بزرگ ساختاری را جزء اساسی‌ترین مشکلات دانست:

1-3. نفتی بودن

نفت و درآمدهای نفتی، در طول یک قرن اخیر جایگاه بسیار مهمی را در اقتصاد و سیاست ایران پیدا کرده و موجبات وابستگی ساختاری اقتصاد ایران به نفت را فراهم آورده است. این وابستگی ساختاری در دو مسیر اصلی قابل شناسایی است: مسیر اول به وابستگی شدید بودجه دولت به درآمدهای نفتی و مسیر دوم به وابستگی شدید تجارت خارجی و تراز تجاری کشور به درآمدهای نفتی مربوط می‌شود3.

مشکل نفتی بودن که تقریباً از همان ابتدای اکتشاف نفت در ایران جرقه‌اش زده شد، با شکل‌گیری اوپک و افزایش چشم‌گیر قیمت نفت و به‌تبع آن، افزایش درآمدهای نفتی کشورهای عضو اوپک جایگاه خود در بودجۀ دولتی را افزایش داد و غلبه پیدا کرد. پس از جا افتادن درآمدهای نفتی در بودجه، دیگر جداشدن از چنین عایدی سخت شد، به‌طوری‌که امروز پس از ۳۶ سال از شروع انقلاب اسلامی، اقتصاد ایران همچنان با این مشکل دست‌وپنجه نرم می‌کند و این اتکای به نفت به یکی از نقاط ضعفی بدل شده است که امکان دشمنی دشمن از این طریق را فراهم آورده است.

2-3. دولتی بودن

یکی دیگر از مشکلات اساسی ساختار اقتصاد ایران، دولتی بودن است. این مشکل اگرچه قبل از انقلاب اسلامی هم وجود داشت، اما با وقوع جنگ تحمیلی و سیاست‌های اتخاذشده از سوی مسئولان وقت اوج گرفت. این مسئله پویایی را از اقتصاد ایران گرفت و سرعت حرکت اقتصاد به سمت اهداف انقلاب اسلامی را کند کرد.

بررسی‌ حجم دولت در اقتصاد ایران نشان‌دهندۀ رابطۀ مستقیمی بین میزان درآمدهای نفتی و افزایش حجم دولت در اقتصاد ایران است. مطابق یکی از پژوهش‌های صورت‌گرفته4 درزمینۀ اندازۀ دولت در اقتصاد ایران، حجم دولت در سال‌هایی که درآمدهای نفتی افزایش یافته، بزرگ‌تر شده است و بالعکس.

3-3. عدم شفافیت

عدم شفافیت اطلاعات اقتصادی را می‌توان به‌عنوان سومین مشکل بزرگ اقتصاد ایران مطرح کرد. ضعف در اجرای یک سیستم اطلاعاتی جامع برای فعالان اقتصادی می‌تواند مشکلات متعددی در پی داشته باشد؛ اساساً وجود همین مشکل، مانع از سپردن امور به بخش خصوصی است؛ چراکه اگر ارگانی منتسب به دولت باشد، دولت راحت‌تر می‌تواند آن را کنترل کرده و به اطلاعاتش دسترسی داشته باشد، در غیر این صورت و با توجه به مشکل شفافیت اقتصادی، دولت در اخذ مالیات و... با مشکل مواجه می‌شود. ضعف در تدوین یک نظام شفافیت اطلاعات اقتصادی، علاوه بر ایجاد مشکلاتی در حوزۀ تولید، ازجمله بخش مالیاتی، بخش توزیع و نظام بیمه را هم با مشکلات و ضعف‌هایی مواجه می‌کند. ضعف در شفافیت اقتصادی، جلوگیری از مصارف بی‌رویه را سخت کرده و بالطبع بر سیستم نظارتی هم تأثیر گذاشته و مفاسد اقتصادی را افزایش می‌دهد.

بنابراین، وجود این سه‌ مشکل بزرگ، اقتصاد ایران را با ضعف‌هایی در حوزۀ تولید، توزیع و مصرف مواجه کرده و فضایی را برای دشمن در جنگ اقتصادی به وجود آورده است که امکان نفوذ اقتصادی در لایه‌های مختلف را افزایش می‌دهد.

4. نفوذ و ایجاد وابستگی

دشمن در جنگ اقتصادی با توجه به نقاط ضعف اقتصاد ایران و سرمایه‌گذاری در این زمینه‌ها، در تلاش است تا در کوتاه‌مدت با ایجاد اختلال در فضای اقتصادی و در بلندمدت با ایجاد وابستگی، نبض اقتصاد ایران و تحولات آن را در اختیار داشته باشد. برای این منظور و با توجه به مشکلات اقتصاد ایران، نفوذ اقتصادی در عرصۀ اجرایی، گاهی با ایجاد اختلال در بازار ارز، بازار سکه، بازار مسکن و... اتفاق می‌افتد. غالب این مشکلات به ضعف در شفافیت اقتصادی برمی‌گردد و دشمن با التفات به این نقطه‌ضعف، از چنین اختلالاتی بهره خواهد برد. چنین اتفاقاتی با ایجاد شایعه و توسط عده‌ای غافل یا مغرض صورت می‌گیرد. اگرچه این سطح نازلی از نفوذ اقتصادی است، اما همین اختلالات، با نفوذ در عرصۀ تصمیم‌گیری اقتصادی می‌تواند در ابعاد بزرگ‌تری همچون احتکارهای فصلی و... بروز کند.

دشمن با برنامه‌ریزی بلندمدت و کوتاه‌مدت در پی نفوذ و در اختیار گرفتن نبض اقتصاد ایران است؛ چنین مهمی برای دشمنان در حوزۀ عملیاتی اقتصاد از دو طریق میسر می‌شود: الف) ایجاد اختلال در فرآیند اقتصاد ایران؛ در کوتاه‌مدت و ب) ایجاد وابستگی در بخش‌های گوناگون؛ در بلندمدت.

به‌منظور ایجاد وابستگی، دشمن با نفوذ اندیشه‌ای و فرهنگی می‌تواند بر اقتصاد هم تأثیرگذار باشد؛ به‌عنوان‌مثال، فرهنگ واردات‌محور در اقتصاد ایران، زمینه‌ساز وابستگی در اقلام غذایی اساسی شده و امنیت غذایی کشور را با خطراتی مواجه کرده است. حوزۀ دیگر، حوزۀ سرمایه‌گذاری است. در حوزۀ سرمایه‌گذاری هم باید توجه داشت که چه کشورهایی و در کدام عرصه‌های اقتصاد ایران به دنبال سرمایه‌گذاری هستند. امروز و با توجه به توافق هسته‌ای صورت‌گرفته، کشورهای زیادی به دنبال سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران می‌باشند، اما باید توجه داشت که این سرمایه‌گذاری‌ها سهم عمدۀ اقتصاد را به خود اختصاص ندهد؛ چراکه ممکن است روزی با تغییر تصمیم شرکت‌های اروپایی و...، این سرمایه‌ها از ایران خارج شده و نظام اقتصادی ایران را با مشکلات جدی مواجه کند. مقام معظم رهبری در تأکید بر توجه به این نکته به نقل خاطره‌ای از نفوذ اقتصادی به یکی از کشورهای منطقه از طریق سرمایه‌گذاری پرداخته و می‌فرمایند: «ده-پانزده سال قبل از این، رئیس یکی از همین کشورهایی که جزو کشورهای پیشرفتۀ منطقۀ ما بود، در سفری که به تهران داشت و پیش ما آمد به من گفت آقا ما به خاطر نفوذ اقتصادی در ظرف یک شب تبدیل شدیم به فقیر، به گدا؛ راست می‌گفت. فلان سرمایه‌دار، به خاطر فلان خصوصیت اراده می‌کند این کشور را به زانو دربیاورد. سرمایۀ خودش را می‌کشد بیرون یا تصرفاتی می‌کند که اقتصاد آن کشور به زانو دربیاید.»5 لذا مسئولان باید به حوزه‌های نفوذ اقتصادی درزمینۀ سرمایه‌گذاری توجه ویژه داشته باشند و نباید گذاشت نقاط کلیدی اقتصاد به دست کسانی بیفتد که با یک ارادۀ سوء بتوانند اقتصاد ایران را با مشکل جدی مواجه کنند.

5. سخن پایانی

آنچه برای پاسخ‌گویی و رفع مشکلات اساسی اقتصاد ایران به نظر می‌رسد عبارت است از یک نظام اقتصادی مقاوم در برابر نفوذ و جنگ اقتصادی دشمن. اساس اقتصاد مقاومتی، که نسخه‌ای مخصوصاً برای شرایط کنونی اقتصاد ایران است، بر درون‌زایی، مردم‌گرایی و... است؛ لذا تعاملات اقتصادی با دیگر کشورها باید با در نظر گرفتن این ارکان صورت پذیرد. چنانچه محوریت خودکفایی و خوداتکایی به فراموشی سپرده شود و بار دیگر، سیاست‌زدگی نقش خود را در اقتصاد ایران تداوم بخشد، باید منتظر آسیب‌های نفوذ اقتصادی دشمنان بود. اگر بناست، تعاملات گسترده با برخی کشورها صورت بپذیرد، باید با در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت اقتصاد و در جهت تقویت آن‌ها باشد و نه فراهم آوردن زمینۀ نفوذ. ▪

پی نوشت

1. بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى؛ 1394/۰۶/25

2. همان

3. زمان‌زاده، حمید و صادق الحسینی، اقتصاد ایران در تنگنای توسعه، نشر مرکز، ۱۳۹۱، ص ۱۵۲

4. بازمحمدی، حسین و اکبر چشمی، اندازه دولت در اقتصاد ایران، مجموعه پژوهش‌های اقتصادی، شماره ۲۹، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران

5. بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى؛ 1394/۰۶/25

--------------------------

پدافند اقتصادی، ش 14، دی ماه 1394، صص 18-20


مطالب پربازدید
را ببینید یا به فهرست بازگردید.