رصد وضعیت تولید و تجارت کالاهای اساسی کشاورزی در کشور

کشور ما در بخش تأمین کالاهای اساسی مشکلات اساسی دارد و اگر شوکی به کشور وارد گردد می‌تواند اقتصاد کشور را دچار تزلزل کند و از این نقطه کشور مستعد آسیب‌پذیری است؛ زیرا اولاً وابستگی زیادی به واردات کالاهای اساسی در کشور وجود دارد. ثانیاً مبادی تأمین این کالا به صورت عمده مربوط به کشورهای محدودی است.


امید قاسمی | کارشناسی ارشد اقتصاد
1396/2/20
تعداد بازدید:

1. استراتژی تأمین نیازهای اساسی

به‌طورکلی، مبحث تأمین نیازهای اساسی با پذیرش این موضوع آغاز می‌شود که هدف توسعه، مهیاکردن فرصت‌های لازم برای یک زندگی کامل است و تأمین نیازهای اساسی، شرط ضروری تحقق چنین فرصت‌هایی است. این نیازها در چهار گروه تقسیم‌بندی شده‌اند:

  1. ۱. حداقل نیازهای مصرفی خانواده: غذا، پوشاک، مسکن.
  2. ۲. برخورداری از خدمات اساسی: آب آشامیدنی سالم، بهداشت، حمل و نقل، سلامتی و آموزش و پرورش.
  3. ۳. دسترسی به شغلی با درآمد کافی برای همه افرادی که تمایل به اشتغال دارند. (انتخاب آزادانه شغل).
  4. ۴. تأمین نیازهای کیفی: محیط سالم و دلپذیر، مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها.1(هانت، ۱۳۷۶:۱۴۵)

یکی از مهم‌ترین نیازهای اساسی که در استراتژی تأمین نیازها بیان گردیده است، برخورداری از غذای سالم و کافی می‌باشد. عمده غذاهای مورد استفاده در جوامع را کالاهای اساسی کشاورزی در آن جامعه تشکیل می‌دهند. در این مقاله ضمن تعریف کالاهای اساسی، به بررسی وضعیت این کالاها خواهیم پرداخت.

1-1. کالاهای اساسی

طبق گفتهٔ کارل مارکس2 در اقتصاد، کالا یا کامادیتی3 به هر چیزی که لازم و مورد نیاز و دارای فایده برای زندگی بشری و انسان است و برای برطرف‌کردن خواست‌ها و نیازهای بشر به‌کار می‌رود؛ گفته می‌شود.(Karl Marx,۱۹۸۹ )

در تعریف دیگری آمده است؛ به هر کالایی که در طول یک تجارت و خرید و فروش مورد مبادله قرار گیرد کامادیتی گفته می‌شود که این تعریف عمومیت دارد و شامل هر نوع کالایی می‌شود. (دیکشنری اینترنتی investopedia)4

همچنین کامادیتی را این‌گونه تعریف می‌کنند که کالای اولیه و اساسی که در تجارت و خرید و فروش به‌کار می‌رود و قابل مبادله با کالاهای از نوع خودش است که غالباً به‌عنوان مواد خام در تولید کالا و خدمات دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد. (همان)

تعریف رایج از کامادیتی تعریف کارل مارکس است یعنی به هر آنچه برای زندگی بشر ضروری است کالا اطلاق می‌شود.

کالاها از منظر اقتصادی به کالاهای سرمایه‌ای5، مصرفی6 و واسطه‌ای7 تقسیم می‌شود.

کالاهای سرمایه‌ای: «به کالاهایی اطلاق می‌گردد که مستقیماً برای تولید کالاها یا خدمات به‌کار گرفته می‌شوند. این کالاها ضمن بادوام‌بودن، بهره‌وری سایر عوامل تولید را افزایش می‌دهند و ایجاد ارزش افزوده می‌نمایند.» ( مردان ، ۱۳۷۰: ۶۲۹) با توجه به تعریف فوق، آنچه مسلم است آن است که زمین، پول، اوراق قرضه و نظایر آن جزء کالاهای سرمایه‌ای به‌شمار نمی‌روند.

کالای واسطه‌ای: «کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آن‌ها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطه‌ای نامیده می‌شود»(همان،ص۶۳۶)

کالاهای مصرفی: «کالاهایی که در بازار عرضه می‌شوند و به فروش می‌رسند تا توسط مصرف‌کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالای مصرفی نام دارند. همه کالا و خدماتی که خانوارها استفاده می‌کنند، کالا و خدمات مصرفی است.» کالاهای مصرفی به دو دستهٔ بادوام و بی‌دوام تقسیم می‌شود.(همان، ص ۶۳۳)

حال با توجه به تعاریف و تقسیم بندی بالا بررسی می‌کنیم که کالاهای اساسی یا ضروری8 در کدام‌یک از گروه‌های بالا قرار می‌گیرد. ابتدا به تعریف کالای اساسی می‌پردازیم:

کالای نرمال به کالایی اطلاق می‌گردد که با افزایش درآمد تقاضا برای آن افزایش می‌یابد به عبارت دیگر، با درآمد رابطه مستقیم دارد. کالاهای اساسی نیز که با افزایش درآمد تقاضا برای آن زیاد می‌شود ولی نه به‌اندازه افزایش درآمد، نوعی از کالاهای نرمال محسوب می‌گردد. (دیکشنری آنلاین) 9

در تعریف دیگری آمده است، کالای ضروری به کالایی اطلاق می‌گردد که برای زنده‌ماندن و سلامتی مصرف‌کننده لازم و حیاتی باشد. برخی از انواع کالاهای اساسی که در پروسهٔ عملیات تجاری تولید می‌گردند عبارت‌اند از: غذا، آب، گازوئیل و انواع سوخت که برای گرم‌کردن ساختمان مورد استفاده قرار می‌گیرد.(همان) بدین‌ترتیب کالاهای اساسی بیشتر در گروه کالاهای مصرفی قرار می‌گیرند.

در تعریف دیگری که دقیق‌تر است می‌گوید: «کالاهای اساسی به کالاهایی می‌گویند که جزء ارزاق حیاتی مردم محسوب می‌شود و در ارتباط نزدیکی با معیشت اقشار جامعه و از سهم بالایی در سبد هزینه خانوارها برخوردار است و هر فرد در روز نیاز به حداقل‌های تعریف‌شده‌ای از آن براساس تعریف انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور دارد که ۲۵۰ گرم نان، ۱۰۰ گرم برنج، ۴۵ گرم قند و شکر، ۲۵ گرم روغن و ۱۰۰ گرم شیر است». (رحیمی، ۱۳۷۵).

تعریف آخر بهترین تعریف برای کالاهای اساسی است و همین تعریف نیز مبنای ما در این پژوهش قرار می‌گیرد. تعاریف دیگر، برخی از کالاهایی را که نبود آن در کشور ایران و زندگی روزمره مردم اختلال ایجاد می‌کند را در برنمی‌گیرد. به‌عنوان مثال شکر در وهلهٔ اول ممکن است یک کالای اساسی به‌شمار نیاید ولی کمبود آن در کشور اختلالات زیادی را به وجود آورد. بنابراین آنچه از کالای اساسی در این تحقیق مد نظر ما است کالاهایی را شامل می‌شود که اولاً جزء لاینفک زندگی خانوارهای ایرانی شده است و نبود آن باعث اختلال در زندگی آن‌ها می‌شود و ثانیاً کالاهایی که حجم بالایی از واردات مواد غذایی را به خود اختصاص داده است.

لذا تعریف مورد قبول ما از کالاهای اساسی عبارت است از: «کالایی که در سبد مصرفی غالب خانوارهای ایرانی وجود دارد و جزء لاینفک زندگی مردم شده است و هر شخص روزانه مقدار مشخصی از آن را نیاز دارد و کمبود آن و عدم تولید آن در داخل باعث به‌وجودآمدن اختلال در شرایط اقتصادی و امنیت غذایی کشور می‌شود» بنابراین مبنای ما در این پژوهش آن دسته از کالاهایی هستند که ممکن است از لحاظ اقتصادی ضروری به‌حساب نیایند ولی فرهنگ مصرفی مردم ایران به‌گونه‌ای است که کمبود این کالاها موجب واردشدن اختلال به نظام اقتصادی کشور می‌گردد.

کالاهایی مانند سوخت و مواد دارویی نیز جزء کالاهای اساسی هستند. ولی در این پژوهش آن گروه از کالاهای اساسی را مورد بررسی قرار می‌دهیم که غالباً مربوط به بخش کشاورزی و غذایی است و کشور در تأمین آن‌ها با مشکل مواجه است و جزء اولویت‌های اول وارداتی کشور می‌باشند. بنابراین کالاهایی را که در این پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرند، آن دسته از مواد غذایی و محصولات اساسی کشاورزی هستند که براساس اعلام دولت در اولویت وارداتی قرار دارند که در ادامه معرفی می‌شوند.

2-1. معرفی کالاهای اساسی منتخب

بر اساس مصوبه دولت در سال ۹۳10 و به استناد اصل ۳۸ قانون اساسی کالاهای اساسی در دو اولویت طبقه‌بندی شده‌اند.

کالاهای دارای اولویت اول شامل: گوشت قرمز، گندم، آرد، نان، برنج، روغن نباتی، شکر، کره، جو، ذرت، کنجاله سویا، گوشت مرغ، شیر خشک صنعتی، شیر خام، کود اوره، کود فسفات و پتاس که از مصادیق کالاهای موضوع ماده (۴) قانون تعزیرات حکومتی مصوبه ۱۳۶۷ محسوب می‌شوند و تمام اقدامات تنظیم بازار شامل نحوه تعیین قیمت، تأمین کالا، تعیین تعرفه، موجودی، قیمت، توزیع، ذخیره‌سازی ، نظارت و بازرسی مشمول آن‌ها می‌گردد.

کالاهای اولویت دوم: شامل پنیر، ماست، تخم مرغ، واکسن دام، کاغذ چاپ و مطبوعات و روغن موتور است که مشمول رصد و پایش مداوم روند تأمین، توزیع موجودی و قیمت بازار می‌گردد.

همچنین براساس اعلام معاون سازمان توسعه و تجارت ایران در سال ۹۱ (خبرگزاری فارس، ۱۳۹۱، خبر شماره ۱۳۹۱۰۵۰۲۰۰۰۷۸۴) اولویت‌های ده‌گانه دولت در واردات طبقه‌بندی شده‌اند که پنج اولویت اول به‌طور کلی شامل کالاهای اساسی، دارو، تجهیزات کشاورزی، مواد اولیه و قطعات یدکی می‌شود. در جدول زیر شش گروه اول کالایی دارای اولویت برای دریافت ارز آمده است.

جمع‌بندی‌ای که هم براساس مصوبه دولت در سال ۹۳ و هم براساس اعلام معاون سازمان توسعه تجارت می‌توان انجام داد به شکل زیر است. یعنی کالاهای اساسی دارای اولویت در گروه‌های شش‌گانهٔ زیر به‌طور کلی جای می‌گیرند. البته بخشی از کالاهای دارای اولویت دوم نیز به دلیل اهمیت آن در سبد غذایی و مصرفی مردم آورده شده است.

  1. گروه اول: غلات ( شامل گندم، آرد، برنج، ذرت، جو)
  2. گروه دوم: شکر و قند و شیرینی
  3. گروه سوم: روغن خوراکی ( روغن دانه آفتابگردان، روغن زیتون، روغن نخل، روغن کنجد، کنجاله سویا و ...)
  4. گروه چهارم: لبنیات ( شیر، کره، ماست، پنیر، تخم مرغ، شیر خشک و...)
  5. گروه پنجم: گوشت ( گوشت قرمز، گوشت مرغ، گوشت ماهی و ...)
  6. گروه ششم: کودهای شیمایی شامل فسفات و پتاس و اوره

1-3. مروری برگروه‌های کالایی تحقیق

در این پژوهش کالاهای اساسی در پنج گروه جداگانه تقسیم‌بندی شده‌اند. کالاهای مربوط به هر گروه کالایی از سایت مربوط به بانک جهانی11 و با استفاده از کدهای HS تفکیک شده‌اند.

گروه غلات

کالاهایی که کد HS ایشان با عدد ۱۰ شروع می‌شوند در گروه غلات جای می‌گیرند. در گروه غلات، کالاها با کدهای HS در پیوست شماره ۱ ذکر شده‌اند. در این گروه کالایی، عمده‌ترین کالاهای اساسی که با غلات مرتبط هستند جمع آوری شده است. کالاهایی که انتخاب شده‌اند عبارتند از: ذرت، گندم، جو، برنج و هر آنچه که مربوط است به این کالاهای اساسی مثل آرد گندم، برنج خرد شده و غیره. البته دانه‌های روغنی و دانه سویا می‌توانست در گروه روغن جای بگیرد ولی چون زیر مجموعه دانه‌ها بودند، در گروه غلات آورده شدند.

روغن خوراکی

براساس طبقه‌بندی استاندارد HS، روغن‌های حیوانی و نباتی با عدد ۱۵ شروع می‌شوند. بنابراین هر کدی که اعداد ابتدایی آن با ۱۵ شروع شود جزء روغن‌های حیوانی و نباتی می‌باشد. آمار مربوط به دانه‌های روغنی مانند؛ دانه آفتابگردان و دانه سویا در بخش حبوبات بررسی شد. کنجاله سویا نیز می‌تواند در این گروه قرار بگیرد و چون در این گروه فقط روغن‌های خوراکی آورده شده است، از آوردن کنجاله سویا صرف‌نظر شد. با توجه به اهمیت زیاد کنجاله سویا می‌توان آن را در گروه جداگانه‌ای مورد بررسی قرار داد.

گروه قند و شکر

بر اساس استاندارد HS، شکر و شیرینی با عدد ۱۷ شروع می‌شوند. همچنین چای نیز که در ایران یک کالای ضروری به‌شمار می‌رود در این گروه جای داده شد.

گروه گوشت

طبق استاندارد جهانی گوشت و احشاء خوراکی با کد HS ۲۰ شروع می‌شوند که شامل گوشت سفید و قرمز و ماهی و گوشت طیور می‌گردد.

گروه شیر و لبنیات

براساس استاندارد HS، شیر و محصولات لبنی، تخم پرندگان، عسل طبیعی و محصولات خوراکی که منشأ حیوانی دارند با عدد ۴ شروع می‌شوند.

2. وضعیت تولید و تجارت کالاهای اساسی منتخب در ایران12

در این قسمت وضعیت تولید کالاهای اساسی در کشور بررسی می‌شود. هدف این است که اثبات شود در کشور ما بخش تولید کالاهای اساسی و تأمین آن با مشکلات اساسی مواجه است و اگر شوکی به کشور وارد گردد، می‌تواند اقتصاد کشور را دچار تزلزل کند و از این نقطه کشور ما مستعد آسیب‌پذیری است؛ بنابراین در این بخش اثبات می‌شود که اولاً وابستگی زیادی به واردات کالاهای اساسی در کشور وجود دارد و ثانیاً مبادی تأمین این کالاها غالباً از کشورهای بیگانه مانند چین و برزیل و هند است و کشورهای اسلامی نقش کمرنگی را دراین‌بین دارند و تنوع مبادی وارداتی وجود ندارد. بررسی‌های مربوط به واردات جمهوری اسلامی ایران و همچنین صادرات کشورهای اسلامی از گروه کالای اساسی با توجه به آمار WITS13 وابسته به بانک جهانی14 صورت می‌پذیرد. همچنین برای بررسی وضعیت تولید از آمار سازمان FAO و نیز آمارنامه‌های وزارت جهاد کشاورزی استفاده می‌گردد.

1-2. بررسی کلی

با توجه به این که غالب کالاهای مورد بررسی این تحقیق مربوط به بخش کشاورزی است، نگاهی اجمالی به وضعیت بخش کشاورزی ایران می‌شود.

در سال ۱۳۹۴ وزن کل واردات بخش کشاورزی ۱۸۶۴۱.۹۱ هزارتن با ارزش حدود ۸۸۸۵.۱ میلیون دلار است که سهمی معادل ۵۴.۴۹ درصد از کل وزن واردات کالاهای غیرنفتی و سهم ۲۲.۲۲ درصدی از ارزش کل واردات کالاهای غیرنفتی سال است. بنابراین بیش از نصف واردات کشور مربوط به کالاهای کشاورزی است.

براساس آمار مربوط به سال ۹۴ بیشترین اقلام وارداتی کشور در بخش کشاورزی مربوط به زیر بخش زراعی با سهم ۹۱.۵۲ درصد از نظر وزنی و ۷۲.۷۷ درصد از نظر ارزشی می‌باشد. ده قلم عمده وارداتی از لحاظ وزنی در سال ۱۳۹۴ در بخش کشاورزی عبارتند از: ذرت دامی، سایر بصورت دانه به‌جز گندم دامی، جو به استثنای بذر، لوبیای سویا، کنجاله و سایر آخال‌های جامد از سویا، برنج نیمه سفیدشده یا کامل سفیدشده، موز سبز تازه یا خشک‌کرده، روغن خام سویا، روغن پالم اویل و شکر تصفیه‌نشده از نیشکر و ده قلم عمده وارداتی از لحاظ ارزشی عبارت از: ذرت دامی، سایر بصورت دانه بجز گندم دامی، لوبیای سویا، برنج نیمه سفیدشده یا کامل سفیدشده، کنجاله و سایر آخال‌های جامد از سویا، موز سبز تازه یا خشک، جو به‌استثنای دانه جو، سایر قطعات بی‌استخوان منجمد از نوع گاو، روغن خام سویا، روغن دانه آفتابگردان و گلرنگ یا زعفران کاذب و روغن پالم اویل می‌باشد. در سال ۹۳ در مقایسه با سال ۹۲ میزان واردات محصولات زراعی از لحاظ وزنی حدود ۵۰ درصد افزایش داشته است و از لحاظ ارزشی نیز حدود ۶ درصد افزایش پیدا کرده است اما در سال ۹۴ نسبت به ۹۳ میزان واردات از لحاظ وزنی ۲۰.۱۹ درصد و از لحاظ ارزشی ۲۷.۸۸ درصد کاهش داشته است. (حسین پور و همکاران: ۱۳۹۴) با وجود کاهش میزان واردات این محصولات در سال ۹۴ همچنان میزان واردات بالاست.

جدول ۲ و ۳ میزان واردات محصولات اساسی کشاورزی را در دوره ۸۴-۹۴ نشان می‌دهد، همان‌طور که ملاحظه می‌گردد، در اغلب کالاهای اساسی در دهه ۹۰ نسبت به دهه ۸۰ واردات افزایش داشته است15. با توجه به افزایش جمعیت نیاز مصرفی کشور به کالاهای اساسی افزایش پیدا کرده است ولی متناسب با این نیاز در کشور اقدامات مناسب جهت تولید انجام نشده است و از طریق واردات این نیاز مازاد تأمین گردیده است.

میزان تغییرات واردات در سال ۹۳ نسبت به سال ۹۲ در اکثر محصولات اساسی مثبت بوده است ولی در سال ۹۴ نسبت به ۹۳ این برعکس شده و در اکثر محصولات میزان تغییرات واردات منفی شده است که در جدول ۳ به وضوح این تغییرات نمایان است. به‌طوری که در سال ۹۴ نسبت به ۹۳ میزان واردات گندم، برنج، جو، ذرت، کنجاله، روغن، قند و شکر، گوشت سفید، از نظر وزنی به ترتیب ۵۵.۳۶٪، ۳۸.۳۳٪، ۲.۴٪، ۲.۹۱٪، ۳۳٪، ۲۲.۱۶٪، ۳۹.۴۴٪ ، ۱۰۰٪ کاهش داشته است و در گوشت قرمز به میزان ۴۴.۶۵٪ افزایش یافته است و از نظر ارزشی نیز همین اتفاق افتاده است. در غالب کالاهای اساسی به جز جو، ذرت و گوشت، میزان واردات به مقدار زیادی کاهش پیدا کرده است که می‌تواند به دلیل رکود و شرایط بد اقتصادی در این سال باشد. زیرا مثلاً تولید گندم در سال ۹۳، ۱۱.۵۲۲ میلیون‌تن و در سال ۹۴ نیز میزان تولید گندم ۱۱.۶۰ میلیون‌تن پیش‌بینی شده است (خبرگزاری تسنیم، ۱۳۹۴)16 ولی میزان واردات این محصول به‌طور چشمگیری کم شده است که این اثبات می‌کند این تغییر در واردات به دلیل شرایط رکود اتفاق افتاده است.

با توجه به نمودار ۲-۱ میزان روند تغییرات واردات کالاهای اساسی در کشور یک روند صعودی و مثبت را طی کرده است و با یک شیب تند افزایش پیدا کرده است. در بین گروه‌های کالایی دو گروه غلات و روغن بیشترین سهم را داشته‌اند و با سرعت بیشتری نسبت به دیگر گروه‌های کالایی افزایش پیدا کرده‌اند. سایر گروه‌های کالایی از قبیل شکر و گوشت و لبنیات و کود تقریباً یک روند صعودی ملایمی را طی کرده‌اند. بنابراین آنچه بیشترین تأثیر را در افزایش میزان چشمگیر واردات کالاهای اساسی در سال‌های اخیر داشته است گروه غلات و بعد از آن روغن بوده است.

میزان واردات کالاهای اساسی در سال ۲۰۰۴ دو میلیون‌دلار بوده است که در سال ۲۰۱۴ تقریباً ۵ برابر شده است و به مرز ۱۰ میلیون‌دلار رسیده است. که افزایش کشور به وابستگی وارداتی کالاهای اساسی اثبات می‌کند.

همچنین میزان سهم واردات گروه‌های مختلف کالاهای اساسی در کل واردات کالاهای اساسی در نمودار ۲-۲ آمده است. همان‌طور که مشخص است گروه غلات بیشترین سهم و گروه شیر و لبنیات کمترین سهم را در این بین داراست. گروه روغن و غلات در سال‌های اخیر روند صعودی داشته است. ولی گروه‌های دیگر روند کاهشی و نسبتاً ثابتی را طی کرده‌اند.

گروه غلات نزدیک ۵۶ درصد از واردات کالاهای اساسی و گروه روغن حدود ۳۰ درصد از کل واردات کالاهای اساسی را به‌تنهایی به خود اختصاص داده‌اند که نشان از وابستگی عمیق وارداتی به واردات این دو محصول دارد.

نمودار ۲-۳ روند تغییرات سهم کالاهای اساسی در کل واردات کشور را نشان می‌دهد که یک روند صعودی در کل طی شده است و سهم کالاهای اساسی از حدود ۷ درصد در سال ۲۰۰۴ به نزدیک ۱۶ درصد در سال ۲۰۱۴ رسیده است و بیش از دو برابر گردیده است که این نیز افزایش وابستگی کشور به واردات کالاهای اساسی را به اثبات می‌رساند.

در بخش تولید محصولات زراعی عملکرد کشور در ۳۶ سال گذشته رشد کمی داشته است. بنا بر گزارش جهاد کشاورزی (احمدی کریم و همکاران، گزارش ۳۶ ساله وضعیت کشاورزی ایران،۱۳۹۴) میزان متوسط سطح برداشت محصولات زراعی کشور ۱۱.۷۲ میلیون‌هکتار بوده است که سهم سطح برداشت آبی ۵.۷۹ میلیون هکتار و دیم ۶.۱۴ میلیون هکتار است. سطح برداشت محصولات زراعی از ۹.۴۷ میلیون‌هکتار در سال ۵۷ با متوسط نرخ رشد سالانه ۰.۷۲ درصد به ۱۲.۱۶ میلیون‌هکتار در سال ۹۲ رسیده است و متوسط نرخ رشد سالانه سطح برداشت محصولات آبی ۱.۲۴ درصد و دیم ۰.۴۹- درصد بوده است. بنابراین در بخش سطح برداشت کشور رشد اندکی را داشته است و در بخش دیم حتی با رشد منفی مواجه گردیده است که می‌تواند به دلیل شیوع خشک‌سالی در کشور باشد.

میزان متوسط تولید محصولات زراعی طی سال‌های ۵۷ لغایت ۹۲، ۴۵.۸۱ میلیون تن بوده است که سهم محصولات آبی ۴۲.۷۳ میلیون تن و دیم ۶.۰۱ میلیون تن هست. که از ۱۳.۳۱ میلیون تن در سال ۵۷ با نرخ رشد متوسط سالانه ۴.۷۷ درصد به ۶۸.۰۷ میلیون تن در سال ۹۲ رسیده است. همچنین میزان تولید محصولات زراعی در سال ۹۳ به ۷۷,۰۳۸,۸۳۱ تن رسیده است. متوسط نرخ رشد سالانه محصولات آبی ۳.۹۴ درصد و دیم ۰.۹۶ درصد گزارش شده است. در ۳۶ سال اخیر تولید محصولات کشاورزی حدوداً پنج برابر گردیده است. با اینکه جمعیت بیش از دو برابر و حدود سه برابر شده است و براساس آمار منتشرشده توسط بانک جهانی، جمعیت ایران در سال&‌160; ۱۳۵۷ برابر با ۳۸۸۸۹۵۲۰ نفر گزارش شده ( خبرگزاری تراز17: ۱۳۹۰) که در سال ۱۳۹۰ به ۷۵۱۴۹۶۶۹ افزایش پیدا کرده است (سرشماری سال۱۳۹۰) و در سال ۹۴ به ۸۰,۰۴۳,۱۴۶ افزایش پیدا کرده است(worldometers18, 2016). اما میزان تولید کل محصولات زراعی در سال ۹۳ از نظر وزنی هزارتن و از نظر ارزشی ۱۲۲۲۰ میلیون‌دلار است و میزان واردات همچنان بالاست، به‌طوری که واردات کل این محصولات در سال ۹۳ از نظر وزنی بالغ بر ۲۲۷۸۰ هزار تن و از نظر ارزشی۱۲۲۲۰ میلیون‌دلار می‌باشد. در محصولات اساسی نیز میزان کل واردات در سال ۹۳ بالغ بر ۲۱ میلیون‌تن و از نظر ارزشی بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار است. در سال ۹۴ نیز میزان کل واردات محصولات کشاورزی بالغ بر ۱۸ میلیون‌تن از نظر وزنی و نزدیک ۹ میلیارد دلار از نظر ارزشی می‌باشد و میزان کل واردات محصولات کشاورزی نیز از نظر وزنی بالغ بر ۱۵ میلیون‌تن و از نظر ارزشی تقریباً ۶ میلیارد دلار می‌باشد که مقدار بسیار بالایی است و همچنان وجود وابستگی عظیم در این بخش را اثبات می‌کند. از طرفی سبد مصرفی خانوارها تغییر کرده است و مردم بیشتر از گذشته به تغذیه خود اهمیت می‌دهند و این باعث شده است میزان مصرف نسبت به گذشته افزایش پیدا کند که تولید بیشتر محصولات کشاورزی را می‌طلبد.

وقتی به روند تولید محصولات کشاورزی در ۳۶ گذشته نگاه می‌شود ملاحظه می‌گردد که با فراز و نشیب‌های فراوانی همراه بوده است که می‌تواند دلایلی مختلفی داشته باشد از قبیل: تغییرات جوی و آب‌وهوایی کشور، عدم حمایت کافی از کشاورزان و انتظارات قیمتی کشاورزان. نمودار زیر تغییرات روند تولید محصولات کشاورزی را نشان می‌دهد.

در سال‌های مختلف تولیدات کشاورزی با فراز و نشیب همراه بوده است و در برخی سال‌های با سقوط چشمگیری مواجه شده است که می‌تواند به دلیل شوک‌های آب‌وهوایی باشد. بهترین عملکرد تولید محصولات زراعی آبی مربوط به سال‌های ۸۹ و ۹۲ و ۸۶ به ترتیب با ۹۹۱۰، ۹۸۲۷، و۹۶۸۴ کیلوگرم در هکتار است.

در بین محصولات کشاورزی غلات با ۷۲ درصد از سطح کشت و با ۲۲ درصد از سهم تولید بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. در جدول ۳ میزان متوسط تولید محصولات زراعی به تفکیک گروه مشخص شده است. محصولاتی که بیشترین سهم در واردات کشور را دارند در تولید کشور نیز سهم بالایی دارند ولی بااین‌حال، نیاز به افزایش تولید این محصولات وجود دارد و باید بهره‌وری در تولید این محصولات با برنامه‌ریزی‌های درست افزایش پیدا کند.

روند رشد محصولات زراعی مختلف در ۳۶سال اخیر در نمودار زیر قابل ملاحظه است. با توجه به این نمودار محصولات غلات، محصولات صنعتی که غالب کالاهای اساسی را تشکیل می‌دهند، با افت‌وخیزهای شدیدی مواجه گردیده است. نوسان تولید شدید در برخی سال‌ها، به‌خصوص در بخش غلات، می‌تواند تهدید جدی برای امنیت غذایی کشور باشد و برنامه‌ریزی در این بخش را با مشکلات جدی مواجه کند.

با توجه به نمودارها و آمارهایی که از تولید و تجارت کالاهای اساسی مورد بررسی قرار گرفت، این نتیجه به دست آمد که همچنان وابستگی شدید به واردات این محصولات، به‌ویژه در بخش غلات و روغن، وجود دارد و زیرساخت‌های تولیدی کشور کفاف نیاز داخل را نمی‌دهد و خطر واردآمدن آسیب جدی از ناحیه کالاهای اساسی٬ کشور را تهدید می‌کند

3. بررسی وضعیت غلات به صورت تفکیکی

در این بخش یک‌بار میزان تولید غلات به‌طور جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد و یک‌بار نیز به‌طورکلی میزان آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم تا وضعیت تولید و تجارت غلات به‌روشنی در کشور مشخص گردد.

1-3. کل واردات گروه غلات

ابتدا بررسی می‌کنیم که در کل کشور چه مقدار از غلاتش را از طریق واردات تأمین می‌کند. سپس به‌طور جداگانه میزان تولید هر یک از غلات را موردبررسی قرار می‌دهیم.

بررسی واردات جمهوری اسلامی ایران از گروه کالایی غلات نشان می‌دهد که واردات ایران از گروه غلات طی سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ به‌طور متوسط سالانه به میزان ۲۶۶۰۵۳۶.۲۹۳ هزاردلار بوده است. با توجه به جدول زیر واردات غلات در سال ۲۰۱۴ نسبت به سال ۲۰۰۴، ۴۴۶۲۹۱۸ هزاردلار افزایش پیدا کرده است؛ یعنی افزایش چهارمیلیارد دلاری در واردات غلات اتفاق افتاده است که خود بر افزایش آسیب‌پذیری کشور در این بخش دلالت می‌کند.

2-3. ذرت

از دیگر کالاهای ضروری در بخش غلات ذرت است. غلات بیشتر در بخش دام اهمیت دارد و به‌عنوان تغذیه دام از آن استفاده می‌شود. همان‌طور که ملاحظه می‌گردد، با توجه به نمودار، تولید گندم با فراز و نشیب‌های اندکی همراه بوده است و در سال‌های مختلف، متوسط، دومیلیون‌تن تولید ذرت در کشور وجود داشته است.

واردات ذرت نیز رقم بالایی را در سال‌های مختلف به خود اختصاص داده است و به‌طور متوسط حدود سه میلیون‌تن به بالا واردات ذرت داشته‌ایم؛ بنابراین در این بخش نیز کشور به‌شدت وابسته به واردات است و همان‌طور که در بررسی شرکای وارداتی خواهیم دید، این واردات بیشتر از کشورهای بیگانه صورت می‌گیرد تا کشورهای اسلامی و همسایه و این‌یک خطر جدی برای کشور و تأمین امنیت غذایی کشور محسوب می‌گردد.

3-3. روغن خوراکی

بررسی واردات جمهوری اسلامی ایران از گروه کالایی روغن نشان می‌دهد که واردات ایران از گروه روغن طی سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ به‌طور متوسط سالانه به میزان ۱۶۱۳۴۷۲.۷۵۹ هزار دلار بوده است که رقم بسیار بالایی است. با توجه جدول ۵، ارزش وارداتی روغن خوراکی در سال ۲۰۱۴ نسبت به سال ۲۰۰۴ به میزان ۱۶۹۶۴۵۶ هزاردلار افزایش پیداکرده است و تقریباً ۳.۶۱ برابر شده است.

واردات گروه روغن کشور در طی دوره مذکور، به‌طور متوسط، ۳.۴۹ درصد از کل واردات کشور و تقریباً ۲۷.۴۳ درصد از واردات کالاهای اساسی کشور را تشکیل می‌دهد.

4-3. بررسی واردات گروه قند و شکر

بررسی واردات جمهوری اسلامی ایران از گروه کالایی قند و شکر نشان می‌دهد که واردات ایران از گروه قند و شکر طی سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ به‌طور متوسط سالانه به میزان ۵۸۸۶۸۹.۳۳۹۷ هزاردلار بوده است. همان‌طور که در جدول ۷ ملاحظه می‌شود، میزان واردات قند و شکر در سال ۲۰۱۴ نسبت به سال ۲۰۰۴ به میزان ۴۶۸۴۳۹ هزاردلار افزایش پیداکرده است و حدوداً ۵ برابر شده است.

واردات گروه قند و شکر کشور در طی دوره مذکور، به‌طور متوسط، ۱.۲۷ درصد از کل واردات کشور و تقریباً ۱۰ درصد از واردات کالاهای اساسی کشور را تشکیل می‌دهد. همچنین برای بررسی میزان تولید قند و شکر در کشور میزان تولید چغندر قند و نی‌شکر را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

با توجه به آمار رسمی فائو مجموع تولید این محصولات در کشور به‌طور متوسط در سال‌های ۲۰۰۴-۲۰۱۴ به میزان ۱۰ میلیون‌تن بوده است و در سال‌های اخیر میزان تولید این محصولات با نوسانات اندکی مواجه بوده است.

5-3. تولید و تجارت گوشت

بررسی واردات جمهوری اسلامی ایران از گروه کالایی گوشت نشان می‌دهد که واردات ایران از گروه گوشت طی سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ به‌طور متوسط سالانه به میزان ۴۷۴۲۱۲.۲۹۴۵ هزاردلار بوده است. با توجه به جدول ۹ میزان واردات در سال ۲۰۱۴ نسبت به سال ۲۰۰۴ به میزان ۳۶۲۷۰۳ هزاردلار افزایش پیداکرده است و ۳.۷۶ برابر شده است که گویای افزایش وابستگی به واردات و کاهش امنیت غذایی در این بخش است.

واردات گروه گوشت کشور در طی دوره مذکور به‌طور متوسط ۱.۰۲ درصد از کل واردات کشور و تقریباً ۸.۰۶ درصد از واردات کالاهای اساسی کشور را تشکیل می‌دهد.

جمعیت گاو و گوساله اصیل کشور از ۹۳۳ هزاررأس در سال ۱۳۹۲ به ۹۸۳ هزاررأس در سال ۱۳۹۳ رسیده و برابر ۴/۵درصد رشد داشته است. جمعیت گاو و گوساله دو رگه کشور از ۴۰۴۰ هزاررأس در سال ۱۳۹۲ به ۴۱۹۰ هزاررأس در سال ۱۳۹۳ رسیده و برابر ۷/۳درصد رشد داشته است. جمعیت گاو و گوساله بومی کشور در سال ۱۳۹۳ به میزان ۲۹۴۵ هزاررأس است. جمعیت گاومیش کشور از ۲۰۲ هزاررأس در سال ۱۳۹۲ به ۲۰۴ هزاررأس در سال ۱۳۹۳ رسیده و برابر ۱درصد رشد داشته است. (احمدی و همکاران، جلد دوم:۱۳۹۴)

واحدهای مرغ مادر گوشتی دارای پروانه بهره‌برداری کشور از ۶۴۲ واحد با ظرفیت ۲۳۳۱۳ هزار قطعه در سال ۱۳۹۲ به ۶۹۰ واحد با ظرفیت ۲۵۱۶۶ هزار قطعه در سال ۱۳۹۳ رسیده و برابر ۸ درصد رشد داشته است. (همان)

با توجه به آخرین آمار موجود تولید گوشت قرمز از ۷۴۷ هزارتن در سال ۱۳۹۱ به ۷۵۵ هزارتن در سال ۱۳۹۲ رسیده که ۱/۱ درصد رشد داشته است و به ۷۸۵ هزارتن در سال ۱۳۹۳ رسیده که ۴ درصد رشد نسبت به سال ۹۲ داشته است. همچنین تولید گوشت مرغ از ۱۸۷۱ هزارتن در سال ۱۳۹۱ به ۱۹۶۷ هزارتن در سال ۱۳۹۲ رسیده که ۱/۵ درصد رشد کرده است و به ۲۰۳۳ هزارتن در سال ۱۳۹۳ رسیده و ۴/۳ درصد نسبت به سال ۹۲ رشد داشته است. در بخش گوشت ماهی نیز در سال ۹۲ حدود ۱۹ درصد نسبت به سال ۹۱ رشد اتفاق افتاده است و در سال ۹۳ حدود ۶ درصد تولید افزایش پیداکرده است. (احمدی و همکاران: ج دوم: ۱۳۹۴ و عبادزاده و همکاران، ج دوم، ۱۳۹۳)

طبق آمار گمرک جمهوری اسلامی از تجارت خارجی ایران در پنج‌ماه نخست سال ۱۳۹۴ میزان واردات کشور از نظر وزنی ۱۳٫۹میلیون‌تن و ازنظرقیمتی۱۶٫۹میلیارد دلار گزارش شده است که درمقایسه با مدت مشابه سال گذشته ازنظر وزنی۶/۲میلیون تن(معادل۱۶درصد) وازنظر قیمتی ۴ میلیارددلار(معادل ۱۹٫۴درصد) افت داشته است.

آمار نشان می‌دهد عمده کالاهای وارداتی کشور نیز کالاهای اساسی کشاروزی، خودرو و قطعات منفصله تولید خودرو و کالاهای با فناوری بالا هستند. محصولات اساسی کشاورزی همچنان در صدر کالاهای وارداتی قرار دارند و پنج کالای «ذرت دامی» به قیمت ۵۲۸ میلیون دلار ، «برنج» به قیمت ۳۵۴ میلیون دلار، «کنجاله سویا» به قیمت ۳۳۸ میلیون دلار، «دانه سویا» به قیمت ۳۲۷ میلیون دلار و «گندم» به قیمت ۲۹۱ میلیون دلار عمده محصولات وارداتی کشور در پنج ماه ابتدایی سال ۱۳۹۴ هستند.

اما نکته قابل توجه مبادی وارداتی عمده محصولات اساسی کشور است، به‌طوری‌که در ۵ کالاهای اساسی که در صدر واردات کشور قرار دارند کشورهایی چون هلند، سوئیس و ترکیه در صدر مبادی وارداتی قرار دارند. این محصولات اساسی درحالی از هلند، سوئیس، انگلستان و آلمان وارد شده‌اند که امکان خریداری آن‌ها از کشورهای منطقه و همسایه چون قزاقستان و روسیه وجود دارد و این مسئله صریحاً خلاف بند دوازدهم سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی است که در آن به این نکته اشاره شده است: «افزایش قدرت مقاومت و کاهش آسیب‌پذیری اقتصاد کشور از طریق: توسعه پیوندهای راهبردی و گسترش همکاری و مشارکت با کشورهای منطقه و جهان بویژه همسایگان و …»

از آنجا که بخش درخور توجهی از این واردات از سوی نهادهای دولتی انجام می‌گیرد، ضروری است هرچه سریعتر روند واردات محصولات اساسی کشاورزی از کشورهای غربی متوقف شود و برای تأمین آن‌ها از کشورهای همسایه و منطقه، برنامه‌ریزی شود.

جمع‌بندی

همان‌طور که اثبات شد کشور ما در بخش تولید کالاهای اساسی و تأمین آن با مشکلات اساسی مواجه است و اگر شوکی به کشور وارد گردد می‌تواند اقتصاد کشور را دچار تزلزل کند و از این نقطه کشور ما مستعد آسیب‌پذیری است؛ چراکه اولاً وابستگی زیادی به واردات کالاهای اساسی در کشور وجود دارد. ثانیاً مبادی تأمین این کالا به صورت عمده مربوط به کشورهای محدودی می‌باشد و جهت تأمین امنیت غذایی نیازمند توسعه مبادی تجارت این کالاها هستیم. ▪

پی نوشت

1. . هانت، دایانا، ۱۳۷۶، نظریه‌های اقتصاد توسعه- تحلیلی از الگوهای رقیب، ترجمه غلامرضا آزاد ارمکی، تهران: نشر نی.

2. Karel marx

3. Commodity

4. http://www.investopedia.com/terms/c/commodity.asp

5. Capital Goods

6. Cunsumption Goods

7. Intermediate Goods

8. Essential Goods

9. http://www.businessdictionary.com/definition/essential-good.html

10. مصوبه شماره ۳۲۳.۹۳.م. ۵۰۴۲۹ ه مورخ ۱۶/۱/۹۳

11. http://wits.worldbank.org/

12. منبع تمامی جدول‌های این بخش از سایت اینترنتی http://wits.worldbank.org است.

13. world integrated trade solution

14. World Bank

15. آمار یک‌دست در دسترس نبود، به همین علت از چند منبع استفاده شده است. در پیوست شماره دو آمار واردات اقلام عمده واردات بخش کشاورزی در سال‌های 93 و 92 ذکر گردیده است.

16. ۳۱۶۹ :کد خبر

17. http://www.taraznews.com/

18. http://www.worldometers.info

-----------------------

پدافند اقتصادی، ش 25، آذر ماه 1395، صص 28-35


مطالب پربازدید
را ببینید یا به فهرست بازگردید.