درآمدی بر جایگاه فرهنگ در اقتصاد مقاومتی؛ پدافند فرهنگی در برابر نفوذ اقتصادی

با بررسی جریانی و نگاه دقیق متخصصانه به مسئله فرهنگ می‌توان دریافت که دشمنان و بیگانگان در طول چند دهه اخیر تمرکز زیادی بر روی فرهنگ بخصوص فرهنگ اقتصادی کشور داشته‌اند و به هر طریق که امکان داشته فرهنگ مردم ما را دستخوش تغییر قرار داده‌اند.


معین اکبرزاده| کارشناس ارشد اقتصاد
1396/2/3
تعداد بازدید:
اقتصاد به طور مستقیم با فرهنگ در ارتباط است و فرهنگ نیز متاثر از اقتصاد است. هر سیاست اقتصادی، هر طرح و برنامه اقتصادی و حتی هر کالای اقتصادی فرهنگی در پی خود دارد، از طرفی فرهنگ و باورهای مردم بر سبک زندگی اقتصادی آنها نقشی مهم و اساسی دارد. لذاست که باید از «فرهنگ مقاومتی و جهادی» به‌عنوان یکی از الزامات و ارکان پدافندی برای رسیدن به «اقتصاد مقاومتی» و «اقتصاد مقاوم در برابر تهدیدات و تحریمات»، یاد کرد. حقیقت امر آن است که بدون فرهنگ جهادی نمی‌توان از پیشرفت در علم و اقتصاد سخن گفت.

ارتباط فرهنگ و اقتصاد

هر اقتصادی مبتنی بر یک سری مبانی و اصول زیر بنایی است که پشتوانه علمی و محتوایی آن را تشکیل می‌دهد. به واقع لازمه توسعه و پیشرفت و تعالی در همه حوزه‌ها وجود ایدئولوژی‌هایی است که بتوانند فعل خواستن را صرف نمایند! این خودباوری، اعتماد به نفس ملی، احساس عزت ملی رمز و گوهر تحول و پیشرفت کشور است. به واقع اول باید باورها، ایمان‌ها و جهت‌گیری‌ها تغییر کند تا آثار مادی تمدن‌سازی همچون بسط و گسترش علم و اقتصاد و تکنولوژی آشکار گردد. استخراج مبانی تئوریکی و اصول اساسی کلیدواژه‌های هر مسئله‌ای می‌تواند در به انجام رسانیدن آن مهم بسیار موثر باشد. حال اگر مسئله با اهمیتی همچون اقتصاد و به طور دقیق‌تر اقتصاد مقاومتی مورد نظر باشد با مستند‌سازی و مجکم‌کردن پشتوانه‌های آن می‌توان قدم بزرگی در پیشبرد و پیاده‌سازی راهکارهای عملی آن برداشت. در شرایط فعلی که ایران در جامعه بین الملل، امنیت کشور وابسته به لایه‌های دفاعی مستحکم در عرصه‌های مختلف بخصوص در مسایل اقتصادی است. اگر کشور ما به خودکفایی و توان تولید مستقل نرسد هر گونه تحدید از جانب کشورهای بیگانه امنیت کشور را با خطرات زیادی مواجه می‌کند و آرامش و ثبات را سلب خواهد کرد. اقتصاد مقاومتی سعی در انجام این مهم دارد که بتواند با ایجاد لایه‌های دقاعی در حوزه‌های مختلف تولید، توزیع و مصرف امنیت را در داخل کشور برقرار سازد و تحریم‌ها و تحدیدها نتواند ثبات جامعه را متزلزل سازد.

باید مبانی، اصول، مولفه‌ها و شاخص‌ها در اقتصاد مقاومتی کشور ( فرهنگ اقتصادی) استخراج گردد و از طرق مختلف در متن جامعه و در منظر عموم قرار گیرد تا فرهنگ جهادی و مقاومتی، بستر‌ساز اقتصاد مقاومتی گردد. سروسامان دادن به اقتصاد، اجرای بهتر عدالت اجتماعی و آسیب‌ناپذیری در مقابل تهدیدات دشمن در گرو تقویت پایه‌های اقتصاد است و این یعنی فرهنگ‌سازی اقتصاد مقاومتی.

به دلیل درون زا‌بودن اقتصاد، موضوع فرهنگ (مجموعه‌ای از باورها و اعتقادات)، نقش محوری و غیر قابل انکار در شکل‌گیری زمینه‌های اقتصاد مقاومتی خواهد داشت.

به دلیل درون زا‌بودن اقتصاد، موضوع فرهنگ ( مجموعه‌ای از باورها و اعتقادات)، نقش محوری و غیر قابل انکار در شکل‌گیری زمینه‌های اقتصاد مقاومتی خواهد داشت. به تعبیر دیگر تنها در صورتی می‌توان اقتصاد مقاومتی را به‌عنوان راهبرد تحول اقتصادی در کشور مدنظر قرار داد که این مهم در باورهای فرهنگی آحاد جامعه نهادینه شده باشد. بی شک اقتصاد مقاومتی را باید در امتداد فرهنگ دانست. اقتصاد در کنار بسیاری از مفاهیم و رویکردهای سیاسی، اجتماعی و رفتاری ریشه در انگاره‌ها و باورهای فرهنگی جامعه داشته است و به‌عنوان شاخه‌ای از درخت تناور فرهنگ مورد توجه قرار می‌گیرد.

تحول در فرهنگ اقتصادی

بررسی متخصصانه و جامعه شناسانه بر تغییرات و تحولات در نظام اقتصادی و نظام فرهنگی کشور در چند دهه اخیر، مسایل مهم و قابل توجهی را خاطر نشان می‌سازد. از آن جا که فرهنگ مسئله‌ای است که در طول زمان شکل می‌گیرد، هرگونه تغییر در آن نیازمند برنامه‌ریزی بلندمدت و چندین و چند ساله است. با بررسی جریانی و نگاه دقیق متخصصانه به مسئله فرهنگ می‌توان دریافت که دشمنان و بیگانگان در طول چند دهه اخیر تمرکز زیادی بر روی فرهنگ بخصوص فرهنگ اقتصادی کشور داشته‌اند و به هر طریق که امکان داشته فرهنگ مردم ما را دستخوش تغییر قرار داده‌اند. این مسئله که می‌توان با عنوان تهاجم فرهنگی از آن نام برد با برنامه ریزی بلندمدت بیست، سی و پنجاه ساله توسط بیگانگان دنبال می‌شده است و تولیدکنندگان و مصرف کنندگان ما را تحت تأثیر خود قرار داده است. شیوع مدگرایی و غرب گرایی در اقشار مختلف جامعه به حدی است که کورکورانه و بدون توجه به فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی، گرایش به سمت کالاها و اجناس خارجی تبلیغ می‌شود و پس ورود کالاهای خارجی مفری از ورود فرهنگ‌های بیگانه به داخل کشور نیست. باید توجه داشت که تغییر و اصلاح این مسئله نیز نیاز به زمان دارد و نباید با بی صبری توقع تغییرات سریع و آنی بود.

نقش آموزش و پرورش در پدافند اقتصادی

«مسئله فرهنگ و تعلیم و تربیت مسئله اول نظام ماست. هیچ چیز به اندازه تعلیم و تربیت اهمیت ندارد. سنگر مبارزه با کفر و ظلم و استکبار جهانی و شیاطین سیاسی عالم، سنگر مدرسه و تعلیم و تربیت و فرهنگ است. آینده کشور در دست‌های آموزش و پرورش و معلمان کشور است.» ( بیانات در دیدار جمعى از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور۱۳۹۴/۰۲/۱۶)

نقش آموزش و پرورش در شکل‌گیری تفکرات و باورهای اعضای جامعه بسیار درخورتوجه است تا جایی که اگر فرهنگی در بین کودکان و نوجوانان جا بیفتد و آموزش داده شود به فرهنگ عمومی جامعه تبدیل می‌گردد. آموزش و پرورش نظام ارزشی افراد را متحول می‌سازد و رشد اقتصادی جامعه تا حدود زیادی بستگی به میزان تحول در رفتار فردی دارد. یکی از دلایل سنت‌های غلط مصرف، ایده‌های سرشار از خطا در روش‌ها و عملکردها در بخش تولید و همچنین دریافت‌های نادرست از عدالت و کارایی حاکم بر بخش توزیع، اثرات فرهنگ غربی و نظام اقتصادی و سیاسی لیبرال سرمایه‌داری غرب است که سال‌ها نه تنها بر اقتصاد و فرهنگ کشور ما که سایر کشورهای در حال توسعه سایه افکنده است و تبعات آن نظیر خود کم‌بینی، احساس کم‌ارزش‌بودن در همه زمینه‌ها مخصوصا تولیدات صنعتی داخلی هنوز در جامعه ما باقی است.

معلمان به‌عنوان یکی از متولیان قدرتمند و گسترده می‌توانند با ایجاد اصلاحات و تغییراتی در ابعاد مختلف فرهنگ را تقویت، ترویج، آموزش، تعمیق و تفهیم نمایند. چهارده میلیون دانش‌آموز نیمی از روز را با معلمان سپری می‌کنند و این مسئله نقش مهم معلمان در جامعه را متذکر می‌سازد. تربیت صحیح معلمان و اصلاح کتب درسی گرفته توسط معلمان تربیت یافته مسئله‌ای است که باید در راس امور قرار گیرد و بر همه مسایل مقدم شود.

آموزش و پرورش نظام ارزشی افراد را متحول می‌سازد و رشد اقتصادی جامعه تا حدود زیادی بستگی به میزان تحول در رفتار فردی دارد. یکی از دلایل سنت‌های غلط مصرف، ایده‌های سرشار از خطا در روش‌ها و عملکردها در بخش تولید و همچنین دریافت‌های نادرست از عدالت و کارایی حاکم بر بخش توزیع، اثرات فرهنگ غربی و نظام اقتصادی و سیاسی لیبرال سرمایه‌داری غرب است.

البته این مسئله یک رسالت و امر ملی است که نباید محدود به قشری خاص گردد. در این زمینه باید موجی از تبلیغ و توصیه و فرهنگ‌سازی توسط کلیه دستگاهها و نهادهای دولتی و مراکز آموزش عالی و دانشگاهها و مراکز فرهنگی و هنری، وزارت ارشاد، صدا و سیما و مخصوصا معلمان، مبلغان و روحانیون در طول زمان صورت گیرد تا تغییر و تحولی در جامعه احساس شود.

جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه

تمامی فرهنگ‌ها آمیزه‌ای از مبادلات و داد و ستدها هستند. یکی از عواملی که به نظر می‌رسد پیشرفت موفق نقش موثر داشته باشد، گشودگی فرهنگی در مقابل ایده‌های دیگر به همراه تمایل و قابلیت جذب و همسان‌سازی آنها در فرهنگ خودی است. چنانچه ما ایده‌های دریافتی را که از طریق گشودگی فرهنگی به دست می‌آوریم بدون تغییر و بدون همسان‌سازی با فرهنگ خود مورد استفاده قرار دهیم به وابستگی تکنولوژی، اقتصادی و تمدنی دچار می‌شویم. و کم کم تمدن ما رو به افول می‌نهد در اینجاست که وقتی ما تغییرات لازم را که تناسب با فرهنگ ماست اعمال نکنیم و ایده یا تکنولوژی وارداتی را همان گونه که هست اعمال کنیم مجبوریم به تناسب ایده وارداتی در فرهنگ خود تغییراتی را ایجاد کنیم. این اتفاق خواه یا ناخواه خواهد افتاد و اینجاست که به جای اینکه فرهنگ ما بر ایده خارجی غلبه داشته باشد و آن ایده در پارادایم فرهنگی ما حرکت کند، ایده جدید بدون اینکه دستخوش تغییر شود وارد نظام فرهنگی می‌شود ما دچار مشکلات عدیده‌ای در زمینه فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهیم شد، چرا که فرهنگ و تغییرات آن بر کل جامعه تأثیر گذار است.

جامعه‌ای که اطمینان فرهنگی بیشتری دارد میل به گشودگی فرهنگی بیشتری دارد و سود بیشتری از آنها می‌برد و جامعه‌ای که حالت دفاعی دارد و همه درها را بر روی خود بسته است نمی‌تواند از تعاملات بهره مند شود. نکته‌ای که اینجا بسیار ضروری به نظر می‌رسد این است که در تعاملات فرهنگ‌ها با یکدیگر نمی‌توان هرچیزی را دریافت کرد. تعاملات در عین حال که سودمند هستند به همان اندازه نیز می‌توانند خطرناک باشند. کشور ما در شرایط حساسی قرار دارد زیرا بسیاری از قدرت‌ها در پی آن هستند که با غالب‌شدن بر فرهنگ ایرانی و تحمیل‌کردن خود بتوانند از لحاظ فرهنگی کشور ما را وابسته به خود کنند از این رو فرهنگ ایرانی و دقت در بررسی ایده‌های ارائه شده توسط غرب می‌تواند ما را در راستای حفظ آیین‌ها و ارزش‌های تمدن ایرانی و اسلامی رهنمون سازد. پذیرش تمدن خاورمیانه و به خصوص ایران موجب اعتلای محصولات غرب شد بدین سان ارتباط بین غرب و خاورمیانه سبب رسیدن به برتری در نزد اروپاییان شد. بدین ترتیب که آنان در ابتدای راه از فرهنگ و تمدن خاورمیانه و ایران الگوبرداری کردند. سپس با بهبود الگوهای تقلیدی و در پی آن با رسیدن به اختراع به پیشرفت رسیدند. استفاده از روش و سازکارهای کشورهای توسعه‌یافته در بسیاری از الگوهای سیاسی– فرهنگی– اقتصادی در بسیاری از کشورها اعمال شد و با شکست مواجه شد. یکی از مشکلات الگوهای ارائه شده این بود که الگوبرداری بدون هیچ تغییر اعمال می‌شد و اعتقاد بر این بود که این ایده‌ها جهان شمول هستند. ▪

--------------------------

پدافند اقتصادی، ش 17، فروردین ماه 1395، صص 22-23


مطالب پربازدید
را ببینید یا به فهرست بازگردید.