گفتوگو با دکتر جلالی | رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور (مصاحبهکننده: پوریا پرتو)
1396/2/7
تعداد بازدید:
تحلیل شما از بیانات مقام معظم رهبری در ابتدای سال جاری چیست؟
رهبری به عنوان ترسیمکننده خطوط استراتژیک و اصلی کشور در بیانات ابتدای سال، تحلیل راهبردی مورد نیاز کشور در طول سال را اعلام و تبیین میکنند. لذا سخنان ایشان در این سخنرانی دارای مخاطبان داخلی و خارجی است. مخاطبان داخلی مسئولان بودند که بتوانند شرائط پیش رو را صحیح تحلیل کنند و برنامهریزی کنند و خطاب خارجی ایشان در پاسخ به اقدامات و طراحیهای دشمنان بود.
در رابطه با تبیین راهبردی شرایط پیش رو، ایشان طرح اصلیای که آمریکاییها برای ملت ایران تهییه کردهاند را تبیین کردند و فرمودند که آمریکاییها بازیای دو وجهی برای ایران طراحی کردهاند که به تعبیر خودشان مانند دالانی میماند که اگر ایرانیها وارد آن دالان شوند مجبورند تا انتهای آن مسیر را با ما طی کنند و مسئله برجام مانند طعمهای است که آنها در ابتدای دالان گذاشتهاند تا ایرانیها به بهانهٔ هستهای وارد آن شوند و مجبور شوند تا آخر خط با آمریکاییها ادامه بدهند.
در این نگاه آمریکاییها چهار رویکرد را اتخاذ کردند تا ایران را مجاب کنند در مسائل منطقهای به توافق و تفاهم با آمریکاییها برسد. این چهار رویکرد عبارتند از:
- ١. افزایش فشار اقتصادی،
- ٢. افزایش فشار سیاسی،
- ٣. افزایش فشار نظامی و
- ۴. تقابل با استراتژیهای منطقهای جمهوری اسلامی.
در داخل هم اسم این رویکردها را برجام ۱ و ۲و۳ و ۴ گذاشته بودند.
اولین نکته مقام معظم رهبری این بود که آمریکاییها باید این تصورشان را اصلاح کنند که این چهار رویکردشان (از جمله فشار اقتصادی) در بحث پذیرش برجام مؤثر است، زیرا ما به اراده و تشخیص خودمان پای میز مذاکره آمدیم و نه بهخاطر فشار آنها و چون هیچ اجباری نداشتیم، هروقت ببینیم بدعهدی میکنند پایان مذاکرات را اعلام می کنیم.
و نکته بعد فرمودند الآن هم ما هم از خطوط قرمز خود عبور کردهایم، هم تعهداتمان را اجرا کردهایم، هم به سهم خود نرسیدهایم. بااینحال، آمریکا میگوید به پیروی از الگوی برجام، بحث موشکی و حقوق بشر را هم مذاکره کنیم! که ما قطعاً این بازی را ادامه نمیدهیم و لذا ایشان این طراحی دشمن را با شکست روبهرو کردند.
و در ادامه ایشان کمی واقعیتهای حاصل از این تأمل با آمریکا را مطرح کردند، از زیادهخواهیهای آنها در مورد توان موشکی ما تا حمایت ما از مقاومت در منطقه و عبور ما از خطوط قرمزمان و نداشتن نتیجه عملی برای ما تا بتوانند این طراحی را که یک سر داخلی و یک سر خارجی دارد بر هم بزنند.
کار دومی که ایشان در این سخنرانی انجام دادند این بود که دوقطبیای که آمریکاییها در اواخر ایام انتخابات به وسیله بعضی جریانات داخلی طراحی کرده بودند را رد کردند و جایگزینی برای آن بیان کردند. آمریکاییها در اواخر انتخابات گفتند که ایرانیها میان تکنولوژی، رفاه و امنیت از یکطرف یا تهدید، تحریم و محدودیت در طرف دیگر، یک مسیر را میتوانند انتخاب کنند.
اما ایشان فرمودند ما دو راه نداریم، بلکه سه راه داریم. بله یک راه پیش روی ما تحمل تهدید و تحریم و محدودیت است، یکی کنارآمدن با دشمن در قالب مدلی مانند برجام، که پیش از این توسط ایشان رد شده بود و اما راه سوم؛ مقابله با دشمنیها و تهدیدها و تحریمها از طریق اقتصاد مقاومتی است که نتیجه آن رسیدن به تکنولوژی، رفاه و امنیت خواهد بود.
لذا سهگان «مقاومت - مذاکره - تسلیم» را مطرح کردند و گزینه مقاومت را برگزیدند و حوزه اقتصاد را اصلیترین حوزه برای مقاومت معرفی کردند.
مسئله سوم اینکه در رابطه با مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی، بعضاً مسئولان دولت و وزرای محترم به ایشان میگفتند ما آنچه از اقتصاد مقاومتی میفهمیم همین است که داریم انجام میدهیم، اما شما ما را مورد نقد قرار میدهید و کار ما را قبول نمیکنید و به عبارتی سؤالشان این بود که ما دقیقاً باید چه کار بکنیم؟
در اینجا بود که ایشان ۱۰ فرمان و راهکار اساسی را برای اقتصاد مقاومتی مطرح کردند و فرمودند که شما ممکن است این تعداد را بیشتر یا کمتر کنید ولی حالا که نمیدانید اقتصاد مقاومتی چیست همین ۱۰ مورد را انجام بدهید. جلوتر که بروید خودتان بقیه موارد را هم میفهمید.
لطفاً نظرتان را درباره نامگذاری سال بفرمایید.
در این نامگذاری نکات مهمی نهفته است؛ مسئله اول تأکید به نامگذاری سال به اقتصاد مقاومتی است، زیرا تاکنون علیرغم اینکه از سال ۱۳۸۹ ایشان این لفظ و مطلب را تکرار و تبیین کرده بودند و همچنین غالباً نامگذاری سالها اقتصادی بوده است، اما هیچ سالی به این نام، نامگذاری نشده بود و این اهمیت استفاده از فرصت سال جاری برای تحقق اقتصاد مقاومتی را نشان میدهد.
مسئله بعد اقدام و عمل است، زیرا تاکنون در مباحث نظری و حتی شعاری کارهای زیادی، مرتبط و بیربط، به اقتصاد مقاومتی انجام شده است و همگی نام اقتصاد مقاومتی را به خود گرفتهاند که بعضاً ممکن است کاملاً خلاف روح اقتصاد مقاومتی باشد.
اما ایشان اشاره کردهاند که مباحث نظری و تبیینی کافی است و وضع موجود برای واردشدن به مرحله اقدام و عمل کفایت میکند تا جلوی آفت چسباندن هر موضوعی به اقتصاد مقاومتی گرفته شود.
چون در حوزه اقتصاد با منفعت و پیشرفت سر و کار دارد، اولین عناصری که میتوانند در حوزه نفوذ اقتصادی بسیار کمک کنند مفسدین اقتصادی هستند که بهعنوان سربازهای اطلاعاتی و عملیاتی و تخریبگر دشمن فعالیت میکنند و متأسفانه نظام قضایی کشور این نگاه را به مسئله ندارد.
بنده در جایی دیدم بعضی از سازمانهای دولتی برنامه اقتصاد مقاومتیای تنظیم و ارائه کردند که با بررسی آن متوجه شدیم غالب مباحث مطرحشده بعضاً ضد اقتصاد مقاومتی است اما ذیل اقتصاد مقاومتی مطرح شدهاند و این نشاندهنده این است که در این بخشها نگاه و باور جدی به اقتصاد مقاومتی وجود ندارد.
راهبرد سازمان پدافند غیرعامل برای تحقق شعار امسال چیست؟
ما حدوداً از یک یا دو سال گذشته بررسی کردهایم و برخلاف بعضی از مسئولان و دستاندرکاران، احساس ما این است که اقتصاد به صحنهٔ جنگ تبدیل شده است. واژگان رهبری این را کاملاً نشان میدهد و اقدامات دشمنان هم این را کاملاً تبیین میکند. حالا ممکن است بعضی از دوستان، نخواهند این دو واقعیت را بپذیرند. آمریکاییها بهعنوان برندهترین سلاح جنگی از آن استفاده میکنند.درواقع جایگزین و مکمل سایر جنگها ، جنگ اقتصادی شده است و از جنگ اقتصادی به عنوان رویکرد استفاده میشود. احساسشان هم این است که جنگ اقتصادی توانسته است به اندازهای به ما فشار بیاورد که ما را بر سر میز مذاکره بیاورد و ما را برای تغییر رفتار در بعضی از حوزهها وادار کند. مقام معظم رهبری هم بر سیاستهای اقتصاد مقاومتی و اینکه جنگی تمام عیار اقتصادی شکل گرفته است تأکید داشتند و هم بر اینکه ستاد فرماندهی برای این کار قرارگاه فرماندهی تشکیل دهد. این قرارگاه فرماندهی، فرماندهی این صحنه را بر عهده بگیرد و چون جنگ است باید از یکطرف رفتار دشمن در این زمینه مانیتور و کنترل و رصد بشود و از یکطرف صحنهٔ جنگ، پایش و کنترل بشود. در جنگ اصلی وجود دارد که مثلاً فرماندهای برای فرماندهی، میگوید باید بخشی از نیروها برای تهدیدشناسی و مراقبت از دشمن کار کند و تمام رویکردها، استراتژیها و تاکتیکها و تغییرات عملیاتی در حوزههای مختلف را بررسی کند. ما این را در ستاد اقتصاد مقاومتی نمیبینیم. به نوعی میشود گفت که این خلأ را میبینیم که سازمان پدافند غیر عامل تلاش میکند با رویکرد جدی، این خلأ را بپوشاند و به نوعی مانیتورینگ دشمن را در آن حوزه اقتصاد مقاومتی برعهده بگیرد و بتواند گزارشهای آن را آماده و به ستاد فرماندهی قرارگاه اقتصاد مقاومتی تقدیم و ارائه کند. و این در نظر ما بسیار مهم است. بخش دوم در واقع مانیتورکردن محیط داخلی کشور است، یعنی اینکه بفهمیم که کجا چه اتفاقاتی دارد میافتد؛ سیاستها و رفتارها چگونه درحال شکلگیری است و آثار سیاستها چیست. یکی از سیاستهای قرارگاه اقتصاد مقاومتی این است که فرماندهان جبهههای مختلف اقتصاد، کنار هم بنشینند و تأثیر سیاستها و رفتار خودشان را ببینند. مثلاً فرض کنید که بخواهیم سیاستی در حوزه معیشت مردم بگیرد؛ باید از بعد معیشت و از بعد اشتغال مدنظر قرار بگیرد و ببینیم آثار این سیاست در این حوزهها چیست؟ از یک بعد هم تأمین نیازمندیهای خاص مردم کنار هم قرار میگیرد. در بررسی مقدماتی نشان میدهد که این سه کنار هم نیستند. ما فکر میکنیم که اولویت جدی ما، پایش آستانه تحمل مردم در حوزه تحمل فشارهای اقتصادی در کشور است که بهنظر میرسد دشمن هم همین موضوع را در نظر گرفته است و تلاش می کند مثلاً در صورت احساس رسیدن به حد آخر آستانه، فشار را افزایش دهد. این باید توسط خودمان هم بهطور کامل مانیتور بشود که بتوانیم تجزیه و تحلیل واقعی از فشارها داشته باشیم. بخش دیگر این است که مثلاً اگر کارخانههای ما در حوزه تولید به هر دلیلی با مشکل مواجه شوند؛ مانیتورینگ وضعیت کارخانهها و علت مشکلات آنها رصد شود و به نوعی شرکتهای درحال از کار افتادگی یا از کار افتاده را به چرخه تولید مجدد برگردانیم. همه اینها باید آسیبشناسی بشود. در واقع هر فرماندهای در حوزه خود باید گزارش بدهد. به نوعی تولید اشتغال و تولید این فعالیتها را بتوانند تنظیم و مدیریت کنند. که بنده برنامههای دولت را در این زمینه مطالعه کردم ، بهخصوص قرارگاه اقتصادی را؛ احساس کردم اینچنین رویکردی وجود ندارد. اگر ما بتوانیم این نقش را در اقتصاد مقاومتی برطرف کنیم و ناهماهنگی بین بخشها را رصد، تجزیه و تحلیل کنیم، میتوانیم تصمیم درستی برای آن بگیریم. بخش دیگر، این است که کنترل و پایش تحریم را بهعنوان تنها راه حل تحریم در اولویت بگذاریم و از طریق دستگاههای اجرایی، استانها و ساختار قرارگاه اقتصادی، بتوانیم بفهمیم که درواقع چه اقلامی مورد تحریم هستند واین اقلام را اولویت بندی کنیم. بعد امکانسنجی کنیم؛ یعنی امکان تولیدشان را بررسی کنیم. بعد از اولویتبندی و امکانسنجیکردن بررسی کنیم که کالایی که مورد تحریم است، امکان تولید آن را کدوم مجموعه دارد و آیا قبلاً اصلاً تولید میشده است یا نه. این باید بهعنوان یک پروژه در در دستگاههای زیرربط مثل معاونت فناوری رئیس جمهور ، سازمان پدافند یا حتی نهادهای مالی پشتیبان مثل صندوق ذخیره ارزی تعریف بشود تا بتوانیم اقدام ضدتحریمی را در قالب تولید داخلی سازماندهی کنیم. اگر ما بتوانیم در سال ۹۵ ، ۲۰ درصد از اقلام تحریمی را در داخل تولید کنیم ، یکپنجم تحریم را در یکسال شکست دادهایم و تحریم را در مورد اقلام مورد نیاز به نوعی توانستهایم شکست یا کاهش بدهیم و از حالت تهدید به فرصت تبدیل کنیم؛ یعنی ما در بخشی تهدید میشدیم و کالایی را میخواستیم و به ما نمیدادند؛ حالا آن محصول را خودمان تولید میکنیم و خودمان صادرکننده آن محصول میشویم.
ساز و کار سازمان پدافند غیرعامل برای تعامل با دولت و دیگر دستگاههای حاکمیتی در راستای اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی چیست؟
یکی از رویکردهای اصلی ما این است که بتوانیم از طریق شبکه پدافند غیر عامل، قرارگاه اقتصادی مقاومتی و پدافند اقتصادی را فعال کنیم و از طریق این معاونتها و بخشها نقش مثبتی را در راهبری اقتصاد مقاومتی و عبوردادن آن از تنگناها ایفا کنیم. این شبکه از طریق تعامل مناسبی میان نهادهای امنیتی، قانونگذار و دولتی با دستگاههای حاکمیتی و سیاسی اتفاق خواهد افتاد.
لطفاً دربارۀ شبکه پدافند غیرعامل بیشتر توضیح دهید؟
براساس قانون، تمامی دستگاههای دولتی و حتی بخش خصوصی به صورت سلسلهمراتبی از بالا به پایین موظف به ایجاد یک معاونت تحت عنوان معاونت پدافند غیرعامل شدهاند تا از طریق این معاونتها، شبکه سراسری پدافند غیرعامل در سطح دستگاهها و همچنین در سطح استانها پیگیری شود.
وضعیت و آرایش دشمن را در سال جدید چگونه ارزیابی میکنید ؟
اصلیترین تحرک دشمن در حوزه اقتصاد و جنگ اقتصادی است. بهنظر نمیرسد که این اولویت در طول سال ۹۵ تغییری کند. آنها فکر کردند که میتوانند در این حوزه نتایج بهتری نیز داشته باشند . پس رویکرد دشمن حفظ این حوزه و توسعه آن است. دوم اینکه این جبهه اقتصادی را توسط رقبای ما در منطقه مانند عربستان سعودی میتوانند گسترش دهند. زیرا در یک حوزه نگاه ما به آنها نگاه دشمن است؛ یعنی در جایی با یکدیگر میجنگیم، در بخشهایی هم حوزه، حوزه رقابت است. درواقع در عرصههای اقتصادی مانند کاهش قیمت نفت ، کاهش اجباری تحمیلی قیمت نفت، برای ما دردسرهایی دارد و بهنظر میرسد که این جریان همچنان ادامه دارد. ما به تحریم میتوانیم دو نگاه داشته باشیم. نگاه خوشبینانه و نگاهبدبینانه. حالا ممکن است بعضی نگاه وسط این دو را نگاه واقعبینانه ببینند. نگاه بدبینانه این است که هیچ تحریمی جدی برطرف نخواهد شدو لذا برنامههای ما باید براساس وجود تحریمها چیده شود. نگاه خوشبینانه این است که با تعامل در حوزه دیپلماسی این مشکل حل خواهد شد. ما هم علاقهمندیم که این مشکلات حل بشود و تحریمها برداشته بشود. ولی نگاه واقعبینانه این است که ما باید، حداقل، حفظ تحریمها را در حوزههایی که فکر نمیکنیم برداشته بشوند را درنظر بگیریم و برنامهریزیهایمان را با فرض وجود تحریم و با فرض کارشکنی انجام بدهیم .
بهنظر میرسد تحرکات عربستان سعودی در سال ۹۵ در حوزههای مختلف باید بهعنوان تهدید مدنظر قرار بگیرد . حوزههای سایبریمالی ممکن است مورد تعرض قرار بگیرد و ما باید نسبت به آنها هم آمادگیهای لازم را داشته باشیم. از اینرو، مباحثی مانند نرمافزارهای خارجی میتواند برای ما تولید خطر بکند. نرمافزارهای خارجی در حوزههای مالی و پرخطر، میتوانند آسیبپذیری و خطر این حوزه را افزایش بدهند. بهنظر میرسد این هوشیاری باید در مسئولان ما باشد و در بعضی بخشها که حساسیتها بالا است باید با نگاه بدبینانه نگاه کنیم. ممکن است در بسیاری از بخشها نگاه خوشبینانه به ما جواب بدهد و من مشکلی با نگاه خوشبینانه ندارم. ولی طبیعتاً محاسبه تهدید در برنامهها باید همواره با نگاه بدبینانه باشد یعنی باید فرض را بر این بگذاریم که این احتمال و اتفاق بیفتد. اگر این اتفاق افتاد که آمادگی داریم و آگه نیفتاد هم ضرری نکردهایم.
با توجه به انتظارات عمومی مردم از مشاهدات عینی دستآوردهای برجام، چه تهدیدها و آسیبهایی از ناحیه داخلی کشور ممکن است به اقتصاد ملی وارد شود ؟
در بحث قبلی به اندازهای به این موضوع پرداختیم که برجام نتیجه توافق و تعامل سیاسی است و در حوزه حل اختلافات هستهای کارهایی صورت گرفته است، بهطوری که همه عموم مردم انتظار گشایش اقتصادی را از برجام داشتهاند. این که مثلاً حالا صد سانترفیوژ بشود دویست عدد یا دویست عدد بشود صد تا را مردم جایی در زندگیشان احساس نمیکنند، مگر این که احساس کنند ارزش مهمتری به نام استقلال علمی و بهطور کلیتر استقلال کشور مورد تعرض واقع شده است. ولی از آن گذشته عموم مردم منتظر گشایش اقتصادی هستند، منتظرند تا فشار از حوزههایی که تحریم بر مردم فشار اقتصادی وارد کرده است، برداشته شود. در دورنمای این موضوع، اگر به گذشته نگاه کنیم، میبینیم که از روزی که برجام برای اجرا توافق شد تا امروز چند اتفاق مثبت صورت گرفته است. در حوزههای غیر استراتژیک این توافقات انجام شده است. یعنی در بعضی از حوزههایی که ممکن است برای ما توانمندی خاصی ایجاد نکند و برای آنها منفعت داشته باشد، توافق انجام شده است. در حوزه مسائل استراتژیک و مهم، بعضاً در سطح کاغذ هم توافق نشده است یا در سطح کاغذ نوشته شده وانجام نشده است! هواپیمای مسافربری خریدن نه حوزه دفاعی را تقویت میکند نه حوزههای دیگر را. بیشتر خدمات است برای مردم برای جابهجایی و پرواز راحتتر و امنتر و بهتر که مشاهده میکنید همین اقدام که توسط دولت عقد قرارداد شده است در اجرا منوط به مجوز آمریکاییها شده و هنوز هم عمل نشده است. این باعث میشود که بعضی از مسئولان دولتی هم اذعان کنند که نباید از برجام انتظار اقتصادی داشته باشیم! اگر از برجام انتظار اقتصادی نداشته باشیم اصلاً چرا مذاکره کردهایم؟! بیشترین انتظار مردم از برجام در حوزههای اقتصادی و گشایش اقتصادی است. اگر بگوییم در این زمینهها برجام کارایی ندارد میتوانیم بگوییم به کلی برای مردم کارایی نداشته است و باید یک فکر جدی در مورد آن کرد.
چه تدابیری برای مقابله با نفوذ اقتصادی، خرابکاری، کارشکنی و نفوذ عوامل خارجی دشمن اندیشیدهاید؟
یکی از حوزههای جدی نفوذ، حوزه اقتصاد است. به دلیل اینکه نفوذ را عادی و طبیعی میکند. از یکطرف در استراتژیهای آمریکاییها عناصر سودجو یا منفعتطلب یا از منظر ما عوامل سودجوی اقتصادی، بازیگران فعال این حوزه هستند که انگیزه شخصی برای کسب منافع دارند و همین انگیزه به نوعی آنها را در اختیار سرویسهای دشمن قرار میدهد. مثل این است که کسی اختلالی ایجاد کند و آن فرد سودجو هم دنبالش برود. طبیعتاً این دو به یکدیگر میرسند تا ارتباط برقرار کنند. چه کسی نیت نفوذ و خرابکاری داشته باشد چه نداشته باشد، حتی اگر طرف بخواهد فی سبیلالله هم کار کند، ولی با استراتژیهای دشمن همسو شود نفوذ انجام شده است. به همین علت، چون در حوزه اقتصاد با منفعت و پیشرفت سر و کار دارد، اولین عناصری که میتوانند در حوزه نفوذ اقتصادی بسیار کمک کنند مفسدین اقتصادی هستند که بهعنوان سربازهای اطلاعاتی و عملیاتی و تخریبگر دشمن فعالیت میکنند و متأسفانه نظام قضایی کشور این نگاه را به مسئله ندارد؛ این نگاه که مفسد اقتصادی یک مخرب است و واقعاً باید بهعنوان مفسدفیالارض شناسایی شود. درحالیکه در نگاه همراه با عطوفت ممکن است که نوع برخورد، شدت، قاطعیت و سرعت لازم را نداشته باشد و طبیعتاً ممکن است نفوذ شکل بگیرد. تا آنجایی که میبینیم موضوعاتی حتی بهطور مصداقی توسط رهبری معظم مطرح شد، مثل مکدونالد و کیافسی و سایر برندهای آمریکایی. یک عده از این شرکتها نقش تبدیلی دارند، درصورتی که شما وقتی نقش آمریکا در فروپاشی شوروی را بررسی کنید یا حتی چین، این دست از دیپلماسی نقش مهمی در ضربهزدن دارد و از مصادیق نفوذ است و میتواند دنبال شود. در لایهای از اقتصاد مابین محیط داخل کشور و شرکتهای واسطهای تحت عنوان شرکتهای دانشی و تجاری و بازرگانی که بعضاً مالکیتهای مشترک دارد یا نماینده شرکت خارجی است یا تعاملی دارد، ما باید مراقب نفوذ اقتصادی باشیم. البته کسانی که خود تلاش کردهاند و چیزی تولید کردهاند را از این حوزه بیرون نگذاریم و بعد ببینیم نفوذی شکل گرفته است یا نه؟! بخش دیگر نفوذ در اقتصاد گره میخورد با حوزه فرهنگی که درواقع هموارسازی ذهن و هنجار مردم به وسیله تکنولوژی است که فعلاً از توضیح آن صرفنظر میکنیم. ▪
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 18، اردیبهشت ماه 1395، صص 17-19