حسین عباسی فر
1397/10/17
تعداد بازدید:
در بخش اول با اشاره به تفاوتهای هفتگانهی رسانههای مدرن و اصیل، بحث کوتاهی در مورد اثرگذاری تبلیغات بازرگانی (بهعنوانِ حلقهی اصلی اتصال رسانه و نظامات اجتماعی) بر نظاماقتصادی به میان آمد. در این بخش و بخش سوم به شیوههای اثرگذاری رسانههای موجود (اعم از مدرن و اصیل) بر اقتصاد درجهت مقاومسازی آن میپردازیم. سپس بحثی در رابطه با روشهای اصلاح گام به گام رسانه در راستای اهداف تمدنی نظام مقدس جمهوریاسلامی خواهیم داشت.
رسانههای امروزی اعم از اصیل، مدرن و ترکیب آنها با تمام کاستیهای خود، میتوانند در راستای قوامِ نظام اقتصادی جامعه پیش بروند. در گذشتهی نه چندان دور یکی از وظایف رسانههای اصیل و اصلی ایرانزمین مثل کتاب و خطابه، جهتدهی به فرهنگ اقتصادی جامعه بود. علما، خطبا و شعرا از هر فرصتی برای رشد مردم در هر سه حوزهی کنش، منش و بینش اقتصادی بهره میبردند. پیش از بررسی یک نمونه از این تلاشها به این نکته باید اشاره کرد که اساساً در گذشته رابطهی شاعر و عالم، یک رابطهی عموم و خصوص مطلق بود. به عبارتی یک شاعر عالم و حکیمی بود که شعر ظرف علم و حکمت او بود که متأسفانه در دوران معاصر این موضوع کمرنگ و کمرنگتر شده و فرد با یادگیری فن شعر، شاعر نامیده میشود.
قرنهای متمادی از موثرترین کتبِ ادبی که بر تار و پود اندیشه و رفتار مردم ایران سایه افکنده و بعنوان یکی از سه شاهکار ادبی ایران نیز نامبرده میشود کتاب شریف گلستانِ شیخِاجل سعدیشیرازی بوده است. برای اثبات این مدعا کافیست به تعداد ضربالمثلهایی که دستِ زبانِ فارسی از گلستانِسعدی چیده است توجه نمود.
در یک پژوهش ابتدائی بیش از ٣۵٠ عبارت اقتصادی در ۶٠ موضوع از این کتاب شریف استخراج شده است و این یعنی موضوعات اقتصادی (تدبیر منزل، سیاست مُدُن و بهطور کلی رابطهی انسان با دنیای مادی) جزء مهمی از گلستان را در برگرفتهاند.
پس اولین گام در راه استفاده از رسانهها برای رشد اقتصادی جامعه رجوع به محتوایِ غنیایست که در طی قرنهای متمادی تولید شده است. هرجامعهای در مسیر رشد خود با فراز و فرودهایی روبروست که ایران قلههای بلندی را در این راه و در دورهی تمدن اسلامی گذرانده است. منبر بهعنوان یکی از قدیمیترین و جدیترین رسانههای ایرانی اسلامی بهشدت بر فرهنگ ایرانی تاثیرگذاره بوده و هست. استفاده از این ظرفیت نیز میتواند به ارتقاء سطح فرهنگ اقتصادی ما کمک کند. طراحیِ منبرهای اقتصادی موضوعیست که در سالهای اخیر توسط برخی از کارشناسان حوزهی اقتصاد مقاومتی مطرح و حتی اجرا شده است. از طرفی ارتباط وسیع موضوع منبر و هیئت نیز سبب شده تا موضوع اقتصاد هیئت یکی از اصلیترین مباحث مطرح شده در این راستا باشد. هیئتی که بهعنوان مهمترین و گستردهترین تشکّل مردمنهاد در کشور ما نقش قابل توجهی در اقتصاد دارد و میتواند بیش از این داشته باشد.
علاوهبراین رسانههای سنتی در ترکیب با رسانههای مدرن میتوانند نقش بهسزایی ایفا کنند. انعکاس محتواهای تولید شده در رسانههای مدرن مانند صدا و سیما و فضای مجازی اثرگذاری این رسانهها را دوچندان خواهد کرد.
رسانههای مدرن هرچند در جریانِ کلیِ خود و طبق آنچه در بخش اول بیان شد در تضاد با اقتصاد مقاومتی قدم برمیدارند اما ما نیز باید در گام نخست از بستر این رسانهها که گریزی از آنها نیست بهخوبی استفاده نمائیم.
در سه حوزهی شناخت،گرایش و رفتار میتوان در بستر این رسانهها و درجهت اهداف اقتصاد مقاومتی حرکت نمود:
- بیانِ مبانی اقتصاد مقاومتی
- بیان مبانی اقتصاد سرمایهداری
- تبیین رفتارهای صحیح و غلط در راستای مقاومسازی اقتصاد
- تهییج و جهتدهی رفتارها
- ایجاد میل و گرایش درونی در افراد برای بسترسازی اقتصاد مقاومتی
- و …
در گام دوم موضوع ما استفاده از بستر رسانه در راستای اهداف اقتصاد مقاومتی نیست، بلکه موضوع خودِ رسانه و نقش مثبت و منفی آن در این جهت است. برای این کار پیشرفتهترین نوعِ رسانههای مدرن که شبکههای اجتماعی هستند را در نظر میگیریم.
فرض کنید پای منبری نشستهاید که جنس دستههای آن از طلاست، روی آن منبر یک روحانیِ ثروتمند نشسته است که خودروی او صدها میلیون تومان قیمت دارد و در دستش یک گوشی iphone دیده میشود. اگر موضوع این منبر قناعت باشد قطعاً باید به بیدار بودن خودتان شک کنید و اگر بیدار باشید قطعاً این جملات را خواهید شنید:
قناعت و زهد بهمعنای نداشتن و استفاده نکردن از نعمتهای خداوند نیست. بلکه بهمعنای دل نبستن به آن است!!!
رسانهها هویت مستقل از پیامهایشان نیز دارند. علاوهبر پیامی که از طریق آنها منتقل میشود پیامِرسانه خود موضوع مستقلیست که مدنظر ما در ادامهی این بحث است.
پیامِ رسانه و پیامی که در بستر رسانه منتشر میشود و تناسب بین این دو برای صاحبان رسانهها که همان صاحبان قدرت و ثروت هستند خط قرمز پررنگی بهحساب میآید. فرض کنید شبکهاجتماعی آ با هزینهی ب راهاندازی شده است. قطعاً صاحبان این شبکهاجتماعی اهدافی دارند که هزینههای آنها را توجیه میکند.
اولین هدف قطعاً بازگشت سرمایه و سود اقتصادیست. اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز قطعاً با توجه به قدرت رسانه در تأثیرگذاری بر این حوزهها مدنظر آنها خواهد بود.
حال فرض کنید تعداد زیادی از کاربران این شبکه اجتماعی با اهداف سیاسی صاحبان آن مخالف باشند. آیا با فرض سودِ اقتصادی باز هم ادامه خواهند داد؟ معمولاً شبکههای اجتماعی یا شکل نمیگیرند و یا اگر شکل بگیرند مدیریت آن شبکهها به شکلی خواهد بود که هیچگاه به تعارض اهداف سیاسی نخواهد رسید. برای این کار طراحان یک شبکهاجتماعی با طراحیِ خاصِ زمین بازی و الگوریتمهای پشتِ آن بهراحتی میتوانند مسیر حرکت کاربران و تولید محتوای آنان را تعیین کنند.
مثلاً هدف یک نظام فرهنگی ترویج همجنسگراییست. یک شبکهاجتماعی بهراحتی میتواند با ضریب دادن به این کلیدواژه و محتواهای تولید شده توسط همجنسگراها و نیز پیشنهاد دادن این اشخاص به دیگران برای دنبالکردن (follow) و نیز حذف کسانی که بر ضد همجنسگرایی تبلیغ میکنند اهداف پشتپردهی خود را محقق کند.
در اینجا پیامی که در بستر رسانه تولید میشود متناسب خواهد بود با پیامِرسانه یا بهعبارتی پیامِ صاحبان رسانه!
از سوی دیگر با توجه به آنچه گفته شد که اصحاب قدرت و ثروت (سیاست و اقتصاد) در پشت پردهی این رسانههای قدرتمند هستند باید منافع یکدیگر را تأمین کنند. منافع اصحاب ثروت در مصرف بیشتر مردم است که رسانه از طریق تبلیغات بازرگانی و تشویق به مصرف و تغییر سبک زندگی و مُدگرایی آن را فراهم میکند. منافع اصحاب قدرت نیز در دیده و شنیده شدن چیزیست که آنها میخواهند و رسانهها بهترین ابزار برای این هدف است.
در حقیقت صاحبان رسانههای بزرگ همان صاحبان قدرت و ثروت در دنیا هستند که چشم و گوش و ذهن و حتی جیب همهی مردم را کنترل میکنند.
ادامه دارد…