آیت الله سید محمدمهدی میرباقری
1396/1/7
تعداد بازدید:
آیت الله سید محمدمهدی میرباقری در همایش بزرگداشت حماسه ۹ دی که با هدف رمزگشایی از پروژه نفوذ و با حضور نماینده ولی فقیه در استان البرز در مسجد امام حسن مجتبی (ع) کرج برگزار شد، با معرفی پروژۀ تحقیر تمدن اسلامی توسط غرب، آن را عکسالعملی درنتیجۀ ابتکار امام خمینی(ره) در تحقیر تمدن مدرن دانست و این مسیر تحقیر را پل نفوذ دشمن در جبهۀ مؤمنین معرفی کرد.
دشمن درصدد است با نفوذ در جبهۀ مؤمنین کار خود را ازطریق آنان به سرانجام برساند. جریان نفاق نیز از این مهم منشاء میگیرد، بهگونهای که دشمن کار خود را در لباس و پوشش خودی انجام میدهد. این نفوذ در طول تاریخ شکلهای پیچیدهای به خود گرفته و در دوران اخیر تمدن غربی یکی از پیچیده ترین حجابهای حقیقت است که شکل گرفته است.
نفوذ یکی از منافقانهترین نمودهای شیطان محسوب میشود. در دوران اخیر نفوذ اشکال مختلفی را به خود گرفته و باید این اَشکال پیچیده را شناخت تا بتوانیم در راستای مقابله با آن برآئیم. در شکل تازه نفوذ بر این مهم تأکید میکنند که در اراده نیروهای جبهه مقابل نفوذ کرده و تمایلات انسانی را تغییر دهند تا پیروزی را از آن خود کنند. در این مهم جامعه بر مدار گرایشهای دشمن میچرخد و دشمن میتواند زیباشناسیهای ما را تغییر دهد.
اگر دشمن بتواند فکر، دانش، عقلانیت جامعهای را تسخیر کند این جامعه با عینک آنها جهان را ببیند و بیندیشد، به طور قطع میتوان گفت سرباز دشمن شدهایم. در این راستا دشمن نیازی به حمله نظامی نمیبیند چرا که از طریق جنگ نرم به اهداف خود دست مییابد.
این شکل از نفوذ در دو سده اخیر در هجوم تمدن غرب به دنیای اسلام بازسازی شده و به مدلهای پیچیدهای تبدیل شده است. غرب در طول چند قرن گذشته یک تمدن ایجاد کرده که این تمدن یک ایدئولوژی و گرایشهایی دارد.
ایدههای اساسی این تمدن اصالت دادن انسان در مقابل خداست، بهگونهای که حق را بر مدار انسان و آدمی تعریف میکند و در این بین حرفی از خدا زده نمیشود.
انسانگرایی در این امر بهمعنای کرامت انسان نیست بلکه درصدد هستند بگویند انسان اصل است و خدا در این بین نقشی ندارد، درحالیکه انبیای الهی آمدند تا بگویند از طریق وحی باید راه سعادت را بشناسید. زمانی که اروپا به اوج پیشرفت خود رسید، نماد این تمدن را در آمریکا بازسازی کردند.
نفوذ از مسیر تحقیر
آنها نفوذ را از مسیر تحقیر ملتها درمقابل این تمدن ایجاد کردند و تحقیر، ایجاد فریفتگی و منحلکردن یک ملت ازجمله اهداف این نفوذ بوده است. تحقیر عبارت است از روبهروشدن با مظاهر پیچیده تمدن، نظم شدید و تکنولوژی ایجاد شده از سوی غربیها. غربیها دانشگاههایی برای مسئله نفوذ درست کردند تا عدهای از نخبگان و شخصیتهای بزرگ اسلام در کنار آموزشهای رسمی با روح تمدن غرب آشنا شوند و بعد از بازگشت به کشور خود در مقابل&160; تمدن غرب احساس حقارت کنند و کشور خود را به جایی برسانند که تا مثل غربیها بیاندشیند.
وقتی انسان تحقیر شد این بدترین اقدام برای بشر به شمار میآید. هیچ دولتی حق ندارد ملت و امت را در مقابل دستاورد دشمن تحقیر کند، چرا که این گناه بزرگی به شمار میآید. از این رو باید اعتماد به نفس مردم و جوامع را افزایش داد.حق نداریم ملت را در مقابل تمدن غرب تحقیر کنیم. با وجود تمام اختلافنظرهای موجود به هیچ عنوان نباید ملت را تحقیر کنیم، این تحقیر تا جایی پیش رفته که عدهای همه سنتها و فرهنگ تاریخی خود را کوچک شمردهاند.
دشمن پیچیدهترین راه نفوذ و مدرن ترین نمونه استعمار را در دست گرفته است؛ آنها در نظر داشتند با صادرات علم مدرن و غربی ساختار اجتماعی کشور را به کشوری تحت فرمان فرهنگ خودشان تبدیل کنند اما خوشبختانه به سد عظیم اسلام ناب محمدی(ص) در این راه برخورد کردند.
در آغاز غربزدگی برخی گفتند که باید نسل جوانان ایران را از نو و با شکوه غربی بسازیم و بر مسند قرار دهیم. در این بین گاهی به سراغ مذاهب رفتند و مذاهب دین را تحقیر کردند، در این بین اصل دینداری را نیز تحقیر کردند.
در دوره رضا شاه به زور حجاب را از سر زنان ایرانی برداشتند درحالیکه این مهم در دوره محمدرضا نشانه تمدن بود زیرا حجاب و پوشش اسلامی را در بین اذهان عمومی مردم نشانه عقبافتادگی مطرح کردند. ازطریق تحقیر یک ملت در مقابل تمدن غرب کاری میکنند که عریانگرایی جزء افتخارات مردم محسوب میشود.
ملتی که تحقیر شود بهطور قطع هویت اصلی خود را از دست میدهد. در این بخش ارزشهای خداپرستی، ایمان و عقاید افراد به آرامی مورد تحقیر واقع میشود که با تحقق این امر، فریفته تمدن غربی میشویم که این مهم جنگ و نفوذ نرم دشمن را به همراه دارد.
نه اسلام سلفی، نه اسلام سازشکار
دشمن درصدد است ایران به عنوان قطب توسعه منطقهای، دراختیار این تمدن قرار گیرد. از نظر آنها اسلام، اخلاق اسلامی و دین برای دوران گذشته بشر است. دشمن در پایان سال ۱۳۳۸ به این نتیجه رسید که در ایران موانعی برای رسیدن به اهداف وجود دارد که توسعه غربی را نمیپذیرد.
دشمن پیچیدهترین راه نفوذ و مدرن ترین نمونه استعمار را در دست گرفته است. آنها در نظر داشتند با صادرات علم مدرن و غربی ساختار اجتماعی کشور را به کشوری تحت فرمان فرهنگ خودشان تبدیل کنند اما خوشبختانه به سد عظیم اسلام ناب محمدی؟ص؟ در این راه برخورد کردند.
در سال ۱۳۴۱ انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد. حرکتی معنوی در آن زمان به رهبری روحانیت و امام خمینی(ره) شکل گرفت که نهتنها وضعیت را در ایران تغییر داد بلکه به سلسلهای جهانی مبدل شد.
در سال ۱۳۵۸ با اشغال لانه جاسوسی آمریکا،حرکت عظیم جهانی در کشور و دنیا شکل گرفت. این اقدام و آزادی جاسوسان امریکایی بعد از گذشت یکسال ابهت آمریکا را در جهان شکست و امام خمینی تمدن غرب را تحقیر کرد.
امام خمینی؟ره؟ نشان داد ملت ما از آمریکا هراسی ندارد و در مقابل تمدن غربی احساس حقارت نمیکند. او به جامعه هویت و اصالت بخشید. انقلاب اسلامی غرب را تحقیر کرد، نتیجه تحقیر فرهنگی غرب فروپاشی شوروی را به همراه داشت.
امام خمینی؟ره؟ درمقابل ابرقدرتی که سایه آن جهان را میترساند ایستاد و فرمود آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. دشمن مدل تحقیر را بازتولید کرد و در دنیای اسلام، دو قرائت «اسلام سلفی» و «اسلام سازشکار» را پیگیری کرد. قرائت اسلام سلفی به پیشوایی عربستان و قرائت اسلام سازشکار در ترکیه که الگوی توسعه غربی را قبول دارد، مدنظر آنهاست.
قرائت اسلام سلفی در قالب القاعده، طالبان و داعش شکل گرفت. این اسلام را برای تحقیر و منحلکردن اسلام تشکیل دادند. ترکیه هم اسلامی را که الگوی توسعه غربی را پذیرفت، اجرایی کرد. برخی در زمان اصلاحات در کشور اینگونه میگفتند که مدل توسعۀ ما ترکیه است.
امام خمینی(ره) اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی را مطرح کرد. در واقع این دو قرائت از اسلام یعنی اسلام سلفی و اسلام سازش پذیر، اسلام آمریکایی است.
امام خمینی(ره) نشان داد ملت ما از آمریکا هراسی ندارد و در مقابل تمدن غربی احساس حقارت نمیکند. او به جامعه هویت و اصالت بخشید. انقلاب اسلامی غرب را تحقیر کرد، نتیجه تحقیر فرهنگی غرب فروپاشی شوروی را به همراه داشت.
با توجه به بیانات مقام معظم رهبری باید پیشرفت و سبک زندگی را خودمان از اسلام بگیریم و از غرب الگوبرداری نکنیم. این دو قرائت از اسلام پایگاه نفوذ و عامل منحل شدن اسلام هستند وگرنه آمریکا توان و قدرت رویارویی با قدرت ایران را ندارد.
دشمن میگوید ما کدخدا باشیم و شما زیر کدخدایی ما بمانید. مذاکره مسیر تحقیر است. من مخالف مذاکره نیستم اما نباید تحقیر شویم. دوران تمدن اروپا تمام شده است. تمدن غرب دوران پایانی خود را میگذراند و نباید به این رسیمان پوسیده متوسل شد. اینها تا جایی که بتوانند به ما ضربه میزنند.
سیاستمداران جهان اخلاقمدار نیستند و برای رسیدن به قدرت دست به هر اقدامی میزنند. مذاکره به شرط درک صحیح از موازنه قدرت خوب است و ما یک طرف قدرت در جهان هستیم و دشمن ما کدخدا در جهان نیست. اگر او کدخداست، ما کدخداتریم. ما رهبر تمدن نوظهور هستیم اما آنها رهبر تمدن رو به افول و فروپاشی هستند. بنابراین نسخه تحقیر را نباید بپذیریم.
کدام اعتدال؟
شعار اعتدال شعار خوبی است و کسی با این مهم مخالف نیست اما اگر معنای آن قرائت سازشکارانه اسلام است باید بگویم با این نوع اعتدال مشکل داریم. نباید اعتدال را بهگونهای تعریف کرد که در پازل دشمن بازی کنیم.
متأسفانه گاهی تفاسیری که اصلاحات و برخی مدعیان اصولگرایی مطرح میکنند به این مهم ختم میشود؛ معتدلین افرادی انقلابی و عاقل هستند که تحقیر توسط غرب را به هیچ عنوان نمیپذیرند، مبارزه میکنند و در این امر اسیر نقشه دشمن نمیشوند.
اعتدال به معنای کافی بودن انقلابیگری به هیچ عنوان مورد قبول نیست.جریانهای غربزده که همه چیز را در غرب میبینند ملت را هیچ نمیدانند و درصدد هستند الگوی توسعه غربی را بیاورند. این موارد از جمله عوامل نفوذ و پل نفوذ دشمن است و بهطور قطع نگرش امامخمینی (ره) برای مردم و جامعه ما نجاتبخش است.
منبع (با تصرف و بازنویسی):
http://www.598.ir/fa/news/357395 ▪
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 15، بهمن ماه 1394، صص 5-6