محسن عزیزی ابرقوئی| دکتری روانشناسی
1396/1/7
تعداد بازدید:
«انقلاب اسلامی» یکی از مهمترین رخدادهای قرن بیستم بود که در کشور ما رخ داد و ساختار سیاسی کشور را دگرگون کرد. نظام سلطنتی و پادشاهی، جای خود را به یک نظام ارزشی-مردمی یا مردمسالاری دینی داد. دست آوردهای فراوانی در نتیجۀ انقلاب اسلامی در ایران و حتی منطقه و جهان حاصل شد. گرچه طبیعتاً نقاط ضعفی هم وجود دارد که باید در جهت برطرف کردنشان تلاش شود، اما مسئلهای که در این مطلب در پی بررسی آن هستیم این است که چرا با مشاهدۀ یک یا چند نقطه ضعف (کوچک یا بزرگ)، بعضاً کلّ نظام از سوی برخی افراد زیرسؤال می رود؟ پیش از این سؤال باید پرسید که اساساً چرا تخریب و سیاهنمایی چهره کشور و انقلاب و برخی مسئولین، در دستور کار قرار می گیرد و چه کسانی با چه اهدافی این رویه را دنبال می کنند؟
1. خوشبینی، بدبینی یا واقعبینی؟
تخریب و سیاهنمایی وضع موجود و ایجاد ناامیدی نسبت به آینده کشور از جمله اهداف بنیادین دشمنان در «جنگ روانی» یا «جنگ نرم» است. مفهوم جنگ نرم در مقابل جنگ سخت است و تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ندارد. برخی آنرا «استفاده طراحیشده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود» میدانند. همچنین گفتهشده که جنگ نرم «استفاده دقیق و طراحیشده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد». در تعریفی دیگر نیز بیان شده که جنگ روانی «توانایی شکلدهی ترجیحات دیگران» است. بنابراین جنگ نرم را میتوان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانهای دانست که جامعه هدف را نشانه گرفته و سعی دارد بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا دارد.
2. اهداف سیاهنمایی و تخریب
جنگ نرم شاید امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کمهزینهترین و درعینحال خطرناکترین و پیچیدهترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است. جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد میکند، عزم و اراده ملت را از بین میبرد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاستهای نظام را تضعیف میکند. فروپاشی روانی یک ملت میتواند مقدمهای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه کشور مهاجم میتواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر ارزشهای آن را میپذیرند، از آن تبعیت میکنند، تحت تأثیر پیشرفت آن قرار میگیرند و درنتیجه خواهان پیروی از آن میشوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی میشود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. این نوع از جنگ برای خود اهدافی دارد که میتوان برخی از آنها را اینگونه برشمرد:
ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع می شود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود می کند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.
۱. استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده.
۲. استحاله سیاسی به منظور ناکارآمد جلوهدادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاهنمایی ارکان آن نظام.
۳. ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جوّ بیاعتمادی و ناامنی روانی.
۴. اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقامهای نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.
۵. ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفتهای کشور.
۶. بیتفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.
۷. کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخههای مختلف نظامی و امنیتی.
۸. ایجاد اختلاف در سامانههای کنترلی و ارتباطی کشور هدف.
۹. تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعهپراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شبنامهها و ...
۱۰. تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتیها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.
۱۱. تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیلهای نادرست و اغراقآمیز.
3. تاکتیکهای سیاهنمایی و تخریب
جنگ نرم، از تاکتیکهای متنوعی سود میجوید که به برخی از آنها که در ارتباط با سیاهنمایی و تخریب نیز هستند، اشاره میشود:
۱. برچسب زدن
بر اساس این تاکتیک، رسانهها، واژههای مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند.
۲. شایعه
شایعه در فضایی تولید میشود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکانپذیر نباشد. البته گاه حتی زمانی که اطلاعات کافی وجود دارد نیز شایعه تولید میشود و معمولاً دو عامل «اهمیت» و «ابهام» موضوع در تولید شایعات تعیینکننده هستند.
۳. کلی گویی
محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و در جامعه منتشر میشود، مورد کنکاش قرار نمیگیرد. تولیدات رسانههای غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملؤ از مفاهیمی مانند جهانیشدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینهای مشخص بهکار گرفته میشوند.
۴. دروغ بزرگ
این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتا برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار میگیرد.
۵. پاره حقیقت گویی
گاهی خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع و محتوای پیام، مجموعهای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.
۶. انسانیت زدایی و اهریمن سازی
محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملؤ از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص به کار گرفته می شوند.
یکی از موثرترین شیوههای توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم یا سخت)، «انسانیتزدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، میتوان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.
۷. ارائه پیشگویی های فاجعه آمیز
در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوههای جنگ روانی (از جمله کلیگویی، پاره حقیقتگویی، اهریمنسازی و ...) به ارائه پیشگوییهای مصیبتبار میپردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.
۸. قطره چکانی
در تاکتیک قطرهچکانی، اطلاعات و اخبار در زمانهای گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نامنظم در اختیار مخاطب قرار میگیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.
۹. حذف و سانسور
در این تاکتیک سعی میشود فضایی مناسب برای سایر تاکتیکهای جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام میپردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.
۱۰. جاذبه های جنسی
استفاده از غریزۀ جنسی از تاکتیکهای مهم مورد استفاده رسانههای غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانههای غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره میگیرند.
۱۱. ماساژ پیام
در ماساژ پیام، از انواع تاکتیکهای گوناگون (حذف، کلیگویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و...) جنگ نرم استفاده می شود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این روش، پیام با انواع تاکتیکها ماساژ داده میشود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.
۱۲. ایجاد تفرقه و تضاد
در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمی توان یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیکها از جمله بزرگ نمایی، انسانیت زدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند.
ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع میشود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود میکند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده میشود.
۱۳. ترور شخصیت
در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمیتوان یا نباید فردی را ترور فیزیکی کرد، با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیکها از جمله بزرگ نمایی، انسانیتزدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت میکنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی میشوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نیز با استفاده از این تاکتیک و بهرهگیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپهای کوتاه و... که عموماً از طریق اینترنت و تلفنهمراه پخش میشود به ترورشخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجّه و معتبر در نزد مردم میپردازند.
۱۴. تکرار
برای زنده نگهداشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی میکنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.
۱۵. توسل به ترس و ایجاد رعب
در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده میشود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القا میکنند که خطرات و صدمههای احتمالی فراوانی بر سر راه آنان وجود دارد و ازاینطریق، آیندهای مبهم و توأم با مشکلات و مصائب را برای افراد ترسیم میکنند.
۱۶. مبالغه
مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگنمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده میکنند. غربیها همواره با انعکاس مبالغهآمیز دستآوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامیهای کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.
۱۷. مغالطه
تفکر انتقادی (که از آن با عنوان سنجشگرانه اندیشی نیز یاد میشود) اندیشیدن سنجشگرانه بر مضمون حرفهایی است که میشنویم و میخوانیم و بررسی دقیق استدلال هایی است که آن حرف ها به کمک آن استدلالها خود را استوار جلوه میدهند. به طور مثال زمانی که یک پایگاه خبری، درباره فردی اطلاعاتی ارائه می کند، ذهن نقاد به دنبال شواهد مدعا می گردد و بررسی می کند که چقدر این اسناد و مدارک قابل اطمینان هستند، یا اینکه این پایگاه خبری با چه مقاصدی باید دست به ارائه این اطلاعات بزند و ... . اما یک ذهن زودباور، بدون بررسی شواهد و مدارک، ممکن است صرفا پذیرای مطلب باشد.
مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه، شخص یا محصول ارائه دهد. متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان می دانند. این روش، انتخاب استدلالها یا شواهدی است که یک نظر را تأیید میکند و نیز چشمپوشی از استدلالها یا شواهدی که آن نظر را تأیید نمیکند.
۱۸. ادعا به جای واقعیت
رسانههای خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد، گروههای مختلف و رسانههای رقیب مطرح میکنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند.
۱۹. استفاده از عاطفه گیرندگان پیام
در این روش تلاش میشود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که بهکارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض، ظلم به زنان، فشار برکودکان، شکنجه، بازجویی، توطئه، خفقان، نسلسوزی، دولتستیزی، قانونستیزی، فجایع بشری و مانند آن میتواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید.
4. تاثیرگذاری تخریب و سیاهنمایی
گرچه دشمن از تاکتیکهای بسیار پیچیده و متنوعی استفاده میکند، اما این تاکتیکها بر همه اثرات یکسانی بر جای نمیگذارند. باید بررسی کنیم و ببینیم که چه کسانی بیشتر در معرض تاثیرپذیری از این قبیل اقدامات هستند و خواسته یا ناخواسته درگیر تاکتیکهای دشمن میشوند. بهطور مثال همینکه نقطهضعفی از نظام و کشور بیان شد(چه درست و چه نادرست) برخی این نقطهضعف را بسیار بزرگ جلوه داده و آن را به کلّ مجموعه تعمیم میدهند و حتی به انتشار و پخش آن(که امروزه بسیار راحت و سریع هم شده است) مبادرت میورزند. برخی عوامل و انگیزهها که بهنظر میرسد در رابطه با تاثیرپذیری برخی افراد نسبت به تخریبها علیه کشور مؤثر است، و نیز برخی افراد که آمادگی بیشتری را برای پذیرش این نوع سیاهنماییها دارند، در ادامه معرفی میشود:
۱. زودباوری و بهره نبردن از تفکّر نقادانه
تفکر انتقادی یعنی درست اندیشیدن در تلاش برای یافتن آگاهی قابل اعتماد در جهان. این روش شامل فرایندهای ذهنی تشخیص، تحلیل و ارزیابی دادهها است. فردی که انتقادی میاندیشد قادر است پرسشهای مناسب بپرسد و اطلاعات مربوط را جمعآوری کند. سپس با خلاقیات آنها را دستهبندی کرده و با منطق استدلال کند؛ و در پایان به یک نتیجه قابل اطمینان درباره مسئله برسد. تفکر انتقادی (که از آن با عنوان سنجشگرانه اندیشی نیز یاد میشود) اندیشیدن سنجشگرانه بر مضمون حرفهایی است که میشنویم و میخوانیم و بررسی دقیق استدلالهایی است که آن حرفها به کمک آن استدلالها خود را استوار جلوه میدهند. بهطور مثال زمانی که یک پایگاه خبری، درباره فردی اطلاعاتی ارائه میکند، ذهن نقاد بهدنبال شواهد مدعا میگردد و بررسی میکند که چقدر این اسناد و مدارک قابل اطمینان هستند، یا اینکه این پایگاه خبری با چه مقاصدی باید دست به ارائه این اطلاعات بزند و ... . اما یک ذهن زودباور، بدون بررسی شواهد و مدارک، ممکن است صرفا پذیرای مطلب باشد.
۲. محتویات ذهنی مخاطب
بسیاری از تخریب ها با زبان طنز انجام می شود و این یکی از قدیمی ترین شیوه های سیاه نمایی است که پیام همراه با هیجان ارائه می شود. از آنجایی که پخش پیامهای طنزآمیز در شبکه های اجتماعی معمولاً با واکنش های اعضای گروه(از قبیل شکلک های لبخند و لایک و ...) همراه می شود و این واکنش ها تقویت کننده هستند، برخی افراد به محض دریافت چنین پیام هایی(بدون درنظر گرفتن آثار مخرب آنها) اقدام به انتشارشان می نمایند.
برخی روانشناسان بیان میکنند که افراد با مجموعه بزرگی از اندیشههای قبلی، وارد موقعیتهای یادگیری جدید میشوند و موادی که به آنها ارائه میشود، بر حسب این اندیشهها تفسیر میگردد. حتما برای شما هم آشناست که در جمعی نشسته باشید و یک خبر یکسان، واکنشهاو برداشتهای متفاوتی را در افراد شکل بدهد. از یک جمله ممکن است دو نفر برداشت کاملا متفاوتی داشته باشند و شاید نزدیکترین برداشت هر فرد دلخواهترین برداشت ممکن برای او باشد. فردی که در ذهنش شکل گرفته که فلان کشور یا فلان فرد «بد» است، هر خبر یا اطلاعی را که مطابق با این ذهنیت دریافت کند، راحتتر میپذیرد.
۳. بدبینی و برخی خطاهای شناختی
روانشناسان برخی خطاهای شناختی را در افراد مورد بررسی قرار دادهاند که میتواند منجر به احساسات نامطلوب و افکار نادرست در آنها شود. یکی از این خطاهای شناختی«بیتوجهی به امر مثبت» نام دارد. افرادی که دارای این نوع تفکر غیر منطقی هستند، توجه زیاد و ارزشمندانه به جنبههای مثبت زندگی خود یا دیگران ندارند و همیشه نکات مثبت را برای خود یا دیگران بیاهمیت جلوه میدهند و با بیارزششمردن تجربههای مثبت، اصرار بر مهم نبودن آنها دارند. از دیگر انواع خطاهای شناختی «تفکر همه یا هیچ» است. در این نوع افکار قانون همه یا هیچ حاکم است . فرد یک رفتار، فکر، موفقیت، پدیده یا موضوع را کلا سفید یا سیاه میبیند. هر چیز کمتر از کامل، شکست بیچون و چراست. بنابراین برای این افراد، خطاها و نقاط ضعف کوچک، بهمعنای شکست کامل است. «بدبینی» هم از صفاتی است که میتواند زمینهساز پذیرش تخریبها و سیاهنماییهای دشمنان باشد. خصیصه افراد بدبین، شکاکبودن و بیاعتمادی دائم به افراد است.
۴. بمباران اطلاعاتی
گاهی عامل تخریبکننده آنقدر اطلاعات پراکنده پخش میکند که فرد فرصت پیدا نمیکند آنها را بررسی کند. معمولاً برخی از این اطلاعات صحیح و بیشترشان غلط است. در چنین شرایطی، ذهن مخاطبین احتمالا آمادگی پذیرش مواردی را که در موردشان اطلاعات چندانی در دست نیست، بیشتر دارند.
۵. انگیزه همرنگی با جماعت یا ترس از ابراز عقیده
برخی افراد با اینکه در دل آشکارا مخالف برخی اظهارنظرها هستند، اما بهدلیل ترس ازدست دادن وجهه و محبوبیت خود در میان جمع، یا عدماطمینان از اینکه واکنششان چه پیامدهایی در پی دارد، خود را به بیتفاوتی میزنند و عکس العملی نشان نمیدهند.
۶. تمایل افراد به دریافت تقویت و استفاده از زبان طنز
بسیاری از تخریبها با زبان طنز انجام میشود و این یکی از قدیمیترین شیوههای سیاهنمایی است که پیام همراه با هیجان ارائه میشود. از آنجایی که پخش پیامهای طنزآمیز در شبکههای اجتماعی معمولاً با واکنشهای اعضای گروه (از قبیل شکلکهای لبخند و لایک و ...) همراه میشود و این واکنشها تقویتکننده هستند، برخی افراد بهمحض دریافت چنین پیامهایی(بدون درنظر گرفتن آثار مخرب آنها) اقدام به انتشارشان مینمایند.
۷. ارائه پیام در حدّ آستانه تحریک
گاهی عامل تخریب کننده آنقدر اطلاعات پراکنده را پخش می کند، که فرد فرصت پیدا نمی کند آنها را بررسی نماید. معمولاً برخی از این اطلاعات صحیح و بیشترشان غلط است. در چنین شرایطی، ذهن مخاطبین احتمالا آمادگی پذیرش مواردی را که درموردشان اطلاعات چندانی در دست نیست، بیشتر دارند.
یکی از روشهایی که در روانشناسی بسیار کاربرد دارد، ارائه پیامها به حدی است که منجر به واکنش مخاطب نمیشود. تدریجا سطح تحریکی پیام افزایش مییابد. بهطور مثال تصور کنید پدری که با فرستادن دختر خود به مدرسه غیرانتفاعی مخالف است. اگر مستقیماً به او بگویند که دختر را به مدرسه غیرانتفاعی بفرستد، احتمالاً مخالفت خواهد کرد؛ اما اگر معایب مدرسه فعلی دختر به او گفته شود و همچنین مزایای مدرسه غیرانتفاعی(بدون اشاره به اینکه دختر را به آنجا بفرستد) کمکم زمینه لازم برای فرستادن دختر فراهم میشود و ذهن پدر آماده پذیرش میگردد. در زمان سیاهنمایی و تخریب نیز، از این تکنیک بهره برده میشود و پیامهای ابتدایی در سطحی ارائه میشود که منجر به واکنش مخاطب نمیشود و کمکم پیامهای بعدی بیان میگردد. میتوان این روش را با واکسینهکردن مقایسه کرد.
۸. درماندگی آموخته شده
برخی افراد در نتیجه اتفاقاتی که در زندگی برایشان پیش آمده، احساس «درماندگی» میکنند. مثلا کسانی که بارها تلاش کردهاند، اما به نتیجه نرسیدهاند، تدریجاً ممکن است دست از تلاش بکشند. این افراد تلاش را با نتیجه مرتبط نمیدانند. برخی افراد در ابتدا و زمانی که برای اولین بار با پیامهای حاکی از تخریب مواجه شدهاند، سعی کردهاند در این باره با دیگران صحبت کنند، اما زمانی که متوجه شدهاند این صحبتها برایشان نتیجهبخش نبوده، دست از اینکار کشیده اند.
به هر حال، علل و عامل گوناگونی دست به دست هم میدهند که سیاهنمایی و تخریب جامعه و افراد توسط دشمن، گاهی مؤثر واقع میشود و افراد جامعه با مشاهده پارهای نقاط ضعف، آنها را به کل جامعه تعمیم میدهند، اما پیشنهاد کلی این است که افراد سعی کنند با دیدی متفکّرانه پیامها را دریافت کنند و درباره آنها بیندیشند. رهبر انقلاب اسلامی بارها در سخنرانیهای خود به بیان نقاط قوت و ضعف کشور و انقلاب پرداختهاند و روشن کردهاند که اهداف انقلاب و کشور کاملا مشخص و معین است و گرچه بسیاری از اهداف محقق شده و برخی نیز نسبتاً محقق شدهاند، اما هنور راه درازی در پیش است و نقاط ضعفی وجود دارد که باید برطرف شده و نقاط قوت حفظ و تقویت شوند تا به اهداف مدّنظر نزدیکتر شویم. بهنظر میرسد که واقعبینی در دیدن نقاط قوت و ضعف و امیدورای به آینده و تلاش در جهت رسیدن به اهداف بلند کشور و انقلاب اسلامی، راهگشا خواهد بود. ▪
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 15، بهمن ماه 1394، صص 15-18