نقش نخبگان در نفوذ ناپذیری اقتصادی کشور

جابجایی نیروی انسانی، برخلاف منابع و کالاهای دیگر به دلیل نبود رقابت کامل در بازار جهانی، برتری برخی کشور‌ها و اهمیت بیشتر نیروی انسانی کارآمد نسبت به کالاهای سرمایه‌ای در روند توسعه، یک فاجعه برای کشور مبدا به حساب می‌آید.


مصطفی پورکاوه دهکردی| کارشناسی ارشد اقتصاد
1396/2/3
تعداد بازدید:
رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به چهار عامل اساسی سرمایه، نیروی انسانی، مواد خام و دانش و فن وابسته است. اکثراً در کشورهای در حال توسعه انباشت سرمایه صورت نمی‌گیرد و این کشور‌ها دست به دامن شرکت‌ها یا بانک‌های خارجی می‌شوند. لذا رابطه بین تحقیق‌وتوسعه و تولید در این کشور‌ها گسسته می‌شود و چون این موضوع در کشور‌های صنعتی و توسعه یافته پیوسته و متمرکز صورت می‌گیرد نیروی انسانی متخصص را به خود جذب می‌کنند.

«مهم ترین عامل درک خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تمرکز و هدایت کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق درآمده و نشان داده‌اند که می‌توانند کشور را روی پای خود نگه دارند... نیروی انسانی که مهم ترینِ نیروهای مملکت است، بسیاری اش الآن در خارج از ایران مصرف می‌شود و تقریباً از جیب ایران بیرون می‌رود و هدر می‌رود این هم یکی از ضررهاست که از شاه به ملت ما می‌رسد. ایران را طوری کرده‌اند که خود این ایرانی‌ها که اشخاص موثری هستند نمی‌توانند در ایران باقی بمانند.»امام خمینی (ره)

مقدمه

اعتقاد امروزه این است که قدرت جهان از آن کسانی است که قدرت علمی، نوآوری و دسترسی به امکانات و اطلاعات دارند و صف‌آرایی در نظام نوین جهانی نه بر اساس تعداد سرباز، توپ و حتی سلاح‌های استراتژیک، بلکه بر جسب نیروهای علمی و تخصصی، محققان و پژوهشگران تعیین می‌گردد.

باید بپذیریم که با از دست دادن چنین نیرو‌های نخبه و پیوستن آن‌ها به صفوف دیگر کشورها به تقویت دشمن کمک کرده‌ایم و با مهاجرت و انتقال چنین نیروهایی، یک ستون از عمارت امنیت ملی برداشته شده و حداقل یک آجر به مصالح بنای قدرت کشور مهاجر‌پذیر (دشمن) اضافه می‌گردد. پس یکی از رهیافت‌های افزایش ثروت و توسعه و مقاوم سازی اقتصاد کشور، سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی و متعاقب آن انباشت سرمایه انسانی در کشور است.

در اقتصاد دانش بنیان، توسعه و رفاه یک کشور در گرو دانش و سرمایه انسانی آن کشور است. در چنین اقتصادی درآمد سرانه حاصل محتوای فکر و اندیشه نیروی انسانی آن کشور بوده و فقدان آن بزرگترین سد و مانع رشد اقتصادی است.

نگاهی به پدیده فرار مغز ها

فرار مغزها نوعی مهاجرت آگاهانه (به دلیل دسترسی افراد متخصص به اطلاعات و امکانات بیشتر) و هدفمند نیروی انسانی برخوردار از سطوح بالا و کارآمد سرمایه انسانی است که معمولاً جهت این انتقال از کشور‌های کمتر توسعه یافته به کشورهای توسعه یافته تر می‌باشد، یعنی جایی که فرد استنباط می‌کند در آنجا شرایط بهتری فرد مهاجر برای خود متصور است.

دلیل اصلی خروج نخبگان از کشورهای جهان، از جمله ایران، نیاز مادی نیست، بلکه مهمترین نیاز آنها داشتن احترام، تامین اجتماعی، امنیت روانی، شغلی و شکوفایی است. با دیدی خوش بینانه شاید بتوان گفت که از دست آورد‌های نخبگان تمام بشریت بهره مند می‌شوند (دید جهانگرا) اما مسئله این است که کشور‌های درحال توسعه تا کجا می‌توانند این رخداد را به امید آینده نامعلوم بپذیرند (دید ملی گرا). از آنجا که این حرکت در جهت نابرابر و یکطرفه شکل گرفته، نتیجه و دستاورد نهایی آن شامل نقاطی می‌شود که امتیازات فوق را عرضه کرده است. سازمان یونسکو نیز بر این مبنا معتقد است که : «فرار مغزها شکل نابهنجار و یکسویه مبادله علمی بین کشورهاست که نتیجه آن، از آن کشور‌های توسعه یافته است.»

اگر از جهت دیگر به فقدان انباشت سرمایه انسانی در کشور‌های درحال توسعه نگاه کنیم این موضوع باعث فقدان تحقیقات علمی و کاربردی، تالیف کتب دانشگاهی و درسی و نظایر آن، جامعه را از یک سو با فقر منابع علمی و کهنه شدن منابع و اطلاعات و در نهایت ایستایی علم و تحقیق و تالیف می‌شود و لذا مسائل و معضلات اقتصادی، فنی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه حل نشده باقی می‌ماند و کشور در این زمینه‌ها بسیار آسیب‌پذیر شده و با کوچکترین اختلال، بحرانی در جامعه شکل می‌گیرد پس لازم است برای جلوگیری از هرگونه نفوذپذیری اقتصاد، با استفاده از ظرفیت نخبگان تربیت شده در کشور به مقاوم سازی کشور در قبال آسیب‌های احتمالی پرداخت.

پدیده فرار مغزها تاکنون اشکال مختلفی یافته است:

  • ظهور بسیار مغزها و ورود آنها به بازار، فقدان یا ضعف بازار در جذب آنان و استفاده ناکافی در اقتصاد، و سرانجام سرریز شدن و در پی آن جذب در اقتصادی دیگر، حرکت در این سمت، برای کشور فرستنده نه تنها سودی ندارد بلکه خسارت جبران ناپذیری را به دنبال دارد.
  • شکل دیگر آن، حرکت در جهت مخالف یعنی از کشور مبدا دارای اقتصاد قوی به سمت کشورهای عکس آن است. این جریان نیز در تاریخ دارای سابقه و مربوط به دوران استعمار است. اهداف سیاست‌های استعماری سبب شد که دانشمندان و متخصصان که در مقایسه با قدرت جذب اقتصاد آن زمان، خود را مازاد به شمار می‌آوردند، روانه کشورهای توسعه نیافته شوند تا در نهایت امر نتیجه این حضور نصیب کشور‌های مبدا شود.
  • مبادله مغز‌ها نیز یکی دیگر از اشکال چندگانه است. این نوع مبادله که هم اکنون نیز انجام می‌پذیرد، به شکل تعامل متقابل بین المللی است. انتقال دانش و دانشمند در قالب مؤسسات و شرکت‌های فراملی و بین المللی در چهارچوب توافق‌های جهانی صورت می‌گیرد.
  • چرخش مغز‌ها و معنای آن این است که دانشمند یا متخصص برای افزایش دانش فنی و تخصصی خود، مدتی را در کشوری دیگر سپری کرده و پس از به مبدا خود بازمی گردد.

به اعتقاد پروفسور عبدالسلام :« انگیزه مهاجرت نخبگان و دانشمندان معمولاً دریافت حقوق بالاتر نیست بلکه عامل مهمتر زیر بنای علمی بهتر کشورهای پیشرفته است، لذا می‌توان با ایجاد زمینه‌های علمی بهتر و فراهم آوردن امکان دسترسی دانشمندان به اطلاعات جدید علمی از مهاجرت آنان پیشگیری یا جلوگیری کرد.»

دکتر مهدی تقوی در مقاله‌ای رویکردی نوین به مساله فرار مغزها ارائه می‌کند و می‌گوید: « با توجه به اینکه فرار مغز‌ها در کشورهای درحال توسعه در نرخ‌های بالا، طبیعی می‌باشد، توصیه می‌شود حداقل در کوتاه مدت کشورهای در حال توسعه از جنبه مثبت فرار مغزها در انباشت سرمایه انسانی بهره برداری کرده و دسترسی افراد به محیط‌های مناسب علمی و کاری را در کشور فراهم کند تا انگیزه تحصیل در داخل کشور تقویت شود و در دراز مدت با بهبود شرایط کار و اعمال سیاست‌های انگیزشی در داخل، شرایط بگونه‌ای تغییر یابد که نیروی کار ماهر، بازار کار داخل را به بازار کار خارج ترجیح دهد.»

میشل بین (۲۰۰۲) درباره تاثیر مهاجرت نخبگان نظر دیگری دارد، وی می‌گوید: «افرادی که درکشور‌های پیشرفته مشغول فعالیت اقتصادی شده‌اند مقداری از درآمد کسب شده را به صورت وجوه ارسالی به کشورهای مبدا می‌فرستند. وجوه ارسالی به رفع مشکل نقدینگی کشور مبدا جهت سرمایه‌گذاری در آموزش نیروی انسانی کمک نموده و افراد بیشتری آموزش‌های بیشتری را کسب می‌نمایند و این باعث افزایش سرمایه انسانی و در نتیجه رشد اقتصادی کشور مبدا خواهد شد.»

جابجایی نیروی انسانی، برخلاف منابع و کالاهای دیگر به دلیل نبود رقابت کامل در بازار جهانی، برتری برخی کشور‌ها و اهمیت بیشتر نیروی انسانی کارآمد نسبت به کالاهای سرمایه‌ای در روند توسعه، یک فاجعه برای کشور مبدا به حساب می‌آید.

جان کنت گالبرایت مهاجرت را به عنوان درمانی برای فقر و بهبود وضعیت اقتصادی افراد می‌داند که موجب شکسته شده تعادل فقر در کشورهای مهاجرت فرست می‌شود. به طور کلی پدیده فرار مغز‌ها به هر شکل و هر علتی که صورت پذیرد، اثرات منفی کوتاه مدت و بلند مدتی را بر متغیر‌های اقتصادی برجای می‌گذارد و در صورت عدم اتخاذ سیاست‌های صحیح در جهت کنترل آن وضعیت متغیرهای اقتصادی بدتر خواهد شد. افزایش نرخ ارز، تشدید تورم، بیکاری، افزایش نرخ بهره، کاهش سود سرمایه‌گذاری از جمله آثار کوتاه مدت و کاهش رشد اقتصادی و وخیم شدن اوضاع درآمدی مهم ترین پیامدهای بلندمدت فرار سرمایه می‌باشند.

نباید از این نکته نیز غافل شد که کشورهای مهم پذیرنده نخبگان مانند آمریکای شمالی، اروپا و ژاپن، بیش از توان نظام آموزشی، و با توجه به کاهش چشمگیر نرخ باروری و حجم جمعیت جوان به نیروی انسانی نخبه و متخصص نیاز فزاینده دارند. بنابراین مناسب ترین راه برای پویایی اقتصادی و رشد علمی این کشورها، جذب نخبگان علاقه مند در دیگر نقاط دنیاست.

فرار مغزها در ایران

در ایران در دهه‌های قبل از انقلاب و سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی (دهه ۵۰) اکثر متخصصان مهاجر ایرانی، کشور را به مقصد آمریکای شمالی ترک می‌کردند که دلایل اصلی انتخاب آمریکای شمالی در این مهاجرت ها، ارتباط سیاسی نزدیک دولت‌های ایران و آمریکا، سهولت رفت و آمد، مبادلات اقتصادی بین دو کشور و بالا بودن آمار دانشجویان مشغول به تحصیل در آن کشور بود.روند مهاجرت در سال‌های انقلاب اسلامی دو چندان شده و برخی از محققان، مهاجرت ایرانیان را از اواخر سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۰ حدود ۲ میلیون نفر تخمین می‌زنند. پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه باعث تغییر سیاست‌های ایران در خصوص آمریکا و ارتباط با آن کشور شد، نقطه عطفی در مقصد مهاجران ایرانی به خارج از کشور بوجود آورد. ارتباط خصمانه دولت آمریکا با ملت ایران، سختگیری‌های آمریکا نسبت به اتباع ایرانی، فیلتر‌های انتخاب کیفی آنها و فاصله زیاد ایران با آمریکا باعث شد مهاجران ایرانی مقصد خود را به سوی کشورهای پیشرفته اروپایی تغییر دهد. کشور‌های اروپایی نیز همانطور که ذکر شد به علت رشد اندک جمعیت و نیاز مبرم به نیروی انسانی، همچنین بدلیل وجود رشد اقتصادی، از مهاجرت تحصیل کرده‌ها و متخصصان ایرانی استقبال نموده و حتی از ارائه آمارها به اتحادیه اروپا به علت مواجه شدن با محدودیت خودداری می‌کنند.

بررسی وضعیت سرمایه‌گذاری بخش‌های خصوصی و دولتی در ایران از سال ۱۳۵۷ به این طرف، نشان می‌دهد که به علت وجود شرایط بحرانی دوره انقلاب و جنگ تحمیلی ۸ ساله، علاوه بر اینکه سرمایه‌گذاری خارجی تقریبا ناچیز بوده است، سرمایه‌گذاری داخلی نیز اندک و در بعضی از سالها حتی نتوانسته استهلاک موجودی سرمایه فیزیکی را پوشش دهد. به عبارت دیگر در برخی از سال‌ها کشور با سرمایه‌گذاری خالص منفی و از بین رفتن زیربناها و زیر ساخت‌ها مواجه بوده است. کاهش میزان سرمایه‌گذاری باعث کاهش ایجاد فرصت‌های شغلی کافی از یکسو و رشد جمعیت دهه ۱۳۶۰ و ورود تجمعی افراد جوان همچنین زنان در دهه ۱۳۷۲ به بازار کار منجر به افزایش بیکاری و بالا نرخ آن در جامعه شده است.

همچنین افزایش سریع پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها و به تبع فارغ التحصیل شدن تعداد زیادی از دانشجویان در سال، ایجاب می‌نمود که آنها را در بخش‌های اقتصادی وارد کرده و از هدر رفت این سرمایه‌ها جلوگیری شود اما نبود سرمایه‌گذاری قابل توجه سبب شد تعداد زیادی از تحصیل کرده‌ها بیکار مانده و در جست‌وجوی فرصت شغلی باشند. در این اوضاع بخش دولتی که نبض اقتصاد را در اختیار داشت در بحث جذب نخبگان در اقتصاد کوتاهی کرده و نیروهای متخصص در جاهای مناسب خود بکار گرفته نشده‌اند.

طبق آمار صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۰۹ ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان در میان ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته مقام اول را داشته است. طبق این آمار سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیل کرده برای خروج از کشور اقدام می‌کنند. تعدادی که&‌160;با&‌160;بررسی موردی برخی کشورهای مهاجر‌پذیر جوانان ایرانی همخوانی دارد؛ برای مثال در حال حاضر حدود ۱۴ هزار دانشجوی ایرانی در کشور مالزی مشغول تحصیل هستند.

از سوی دیگر نتایج بررسی سالانه نام نویسی‌های بین المللی دانشگاه‌‌های آمریکا&‌160;نشان می‌دهد&‌160;در سال تحصیلی ۲۰۱۱-۲۰۱۰ که ۵ هزار و ۶۲۶ ایرانی در حال تحصیل در این کشور هستند و این رقم ۱۹ درصد افزایش نسبت به سال قبل را نشان می‌دهد.در این رابطه می‌توان به آمارهای داخلی نیز مراجعه کرد؛ بر اساس آمار مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹، ۶۰ هزار نخبه ایرانی از ایران مهاجرت کرده‌اند که اغلب از المپیادهای علمی یا جزو نفرات برتر کنکور یا دانشگاه‌ها است. آمار واطلاعات نشان می‌دهد اکنون ۴/۴۸ درصد از ایرانیان تحصیل کرده، در کشورهای توسعه یافته زندگی می‌کنند که از مجموع مهاجران حدود ۵۸ درصد را دختران و زنان تشکیل می‌دهند.

نتیجه گیری و راه کار

جابجایی نیروی انسانی، برخلاف منابع و کالاهای دیگر به دلیل نبود رقابت کامل در بازار جهانی، برتری برخی کشور‌ها و اهمیت بیشتر نیروی انسانی کارآمد نسبت به کالاهای سرمایه‌ای در روند توسعه، یک فاجعه برای کشور مبدا به حساب می‌آید.

طبق آنچه بیان شد یکی از رهیافت‌های مقاوم سازی اقتصاد و جلوگیری از نفوذپذیری آن، انباشت نیروی انسانی متخصص در کشور است. بدین منظور نیازمند دو دسته برنامه ریزی هستیم: ۱. برنامه ریزی اقتصادی و ۲. برنامه ریزی فرهنگی.

در برنامه‌ریزی اقتصادی باید زیربناهای اقتصادی کشور برای پرکردن شکاف فناوری توسط نیروی انسانی ایجاد شود. بدین منظور می‌توان به تدابیر زیر اشاره کرد:

  • ایجاد سازمان‌ها و مؤسساتی برای شناسایی افراد نخبه، رفع دغدغه‌ها و مسائل مبتلا به آنان و استفاده بهینه از توان تخصصی و علمی آنان در مراکز دانش‌بنیان
  • ارتقای سطح دستمزد‌ها و یکسان سازی درآمد صاحبان مدارج علمی بالا از طربق اجرای نظام هماهنگ حقوق بین متخصصان، دانشمندان و پژوهشگران
  • اصلاح نظام آموزش عالی
  • استفاده از تجربه سایر کشورها در بازگرداندن نخبگان به زادگاه خود با بسترسازی‌های مناسب اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
  • استفاده از نخبگانی که به علت منافع فردی و حرفه‌ای خود، علاقه‌ای به بازگشت به وطن خود ندارند ولی به توسعه و پیشرفت آن بی تفاوت نیستند. لذا می‌توان بدون حضور فیزیکی این نخبگان از تجربیات علمی آنان به اشکال مختلف در کشور استفاده کرد.

در برنامه ریزی فرهنگی باید به سمتی پیش رفت که نخبگان احساس مازاد بودن در کشور را نداشته باشند و مهارت خود را متناسب با نیاز جامعه بدانند تا با تفکر و نوآوری همراه با اعتماد به نفس در شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی و ناملایمات پیش رو، جهادی عمل کنند و کشور را به سمت پیشرفت و توسعه رهنمون سازند. این در صورتی قابل اجراست که با تکیه بر فرهنگ اسلامی- ایرانی خود، به تقویت درونی اقتصاد بپردازیم تا با توانمندسازی خود برای رفع نیاز‌های جامعه دست به دامن دیگر کشورها نشویم و زمینه ساز نفوذپذیری کشور را از بین برد.

« وَ لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ علی المُسلِمینَ سَبیلاً »

فهرست منابع

اثر فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه، طیبی،دکتر سید کمیل، عمادزاده،دکتر مصطفی، رستمی حصوری، هاجر، اقتصاد، پژوهش‌های رشد و توسعه اقتصادی، بهار ۱۳۹۰، شماره ۲ (علمی-پژوهشی)، از۷۱ تا ۹۴

بررسی انتقال معکوس تکنولوژی در ایران (پدیده فرار مغزها)، دهقانی،محمود، ادیان، مذاهب و عرفان، معرفت،، تابستان۱۳۷۴، شماره ۱۳، از ۶۸ تا ۷۴

بررسی عوامل مؤثر بر فرار مغزها (مطالعه موردی ایران)، پدیدآورده، شاه آبادی، ابوالفضل؛ کریم کشته، محمد حسین؛ محمودی، عبدالله، مدیریت، پژوهش نامه بازرگانی، تابستان ۱۳۸۵شماره۳۹(علمی-پژوهشی)، از ۳۹ تا ۸۲

پدیده مهاجرت و فرار مغزها: علل و جنبه‌های آسیب شناختی آن، محسنی، رضا علی، علوم سیاسی، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۱، شماره ۱۷۵و ۱۷۶، از ۱۲۰ تا ۱۲۵

دلایل و پیامدهای اقتصادی فرار مغزها، خضری، محمد، علوم سیاسی، مطالعات راهبردی، زمستان۱۳۸۰، شماره ۱۴، از ۵۴۷ تا ۵۷۲

رویکرد نوین به مسئله فرار مغزها و نقش آن در انباشت سرمایه انسانی در کشورهای مبدا، عسگری، حشمت الله؛ تقوی، مهدی، اقتصاد، تحقیقات اقتصادی، بهار۱۳۸۹، شماره ۹۰ (علمی-پژوهشی)، از ۹۵ تا ۱۱۸

http://www.slate.com/blogs/quora/2014/02/02/why_does_iran_have_a_serious_brain_drain_problem.html▪

--------------------------

پدافند اقتصادی، ش 17، فروردین ماه 1395، صص24-26


مطالب پربازدید
را ببینید یا به فهرست بازگردید.