پدافند اقتصادی
1396/1/6
تعداد بازدید:
وجود مفاهیم مشترک میان دکترینهای مختلف حتی اگر صرفاً تعاریف اجمالی و مبهمی از آنها ارائه شده باشد، همواره این امکان را برای نخبگان، متفکران و حتی مردم عادی فراهم میکند تا به مفاهمه با یکدیگر بپردازند. این مفاهیم هراندازه مبهمتر باشند و مرزهای معرفتی آنها اجمالیتر باشد، شمول و گسترۀ گفتوگو را وسعت بیشتری میبخشد.
متفکرانی که تعلق خاطر بیشتری به هر یک از گفتمانها دارند، همواره تلاش میکنند با روشنتر کردن مرزهای این مفاهیم، تفاوت دکترین خود را با دکترینهای رقیب مشخصتر سازند؛ در نتیجۀ این رویکرد، تمایز گفتمانها واضحتر میشود و واقعیتی که مرکزیت اندیشۀ این دکترینها دارند به شکلی نمایانتر نشان داده میشود. در نتیجۀ این شفافیت، بسته بهشدت تعلق افراد به دکترین مورد نظر خود، امکان گفتوگو در مفاهیم مشترک محدودتر میشود. در مقابل بهدلیل ایضاحی که در هرکدام از دکترینها پدید آمده است، امکان اظهار نظر در مورد مکاتب رقیب فراهمتر میشود.
در مقابل، عدهای از اهل تفکر که تعلق خاطر چندانی به دکترینی که به آن منتسب هستند را ندارند، همواره با وجود ابهام در این عناصر مشترک بین دکترینی موافق هستند. این افراد همواره با کاربرد مفاهیمی که قابلیت تفسیرهای متعدد و حتی واژگونه دارد، در جدال دکترینها خود را عناصری میانی و معتدل نشان میدهند که میخواهند بدون پیشفرضها و تعلقات ارزشی، حقایق موجود در تمامی دکترینها را جستوجو کنند. حضور این افراد مانع از ایضاح دکترینها میشود و با ابهامی که در مرزهای این دکترینها ایجاد میکند، همزادپنداریهای کاذب، توهمات ناقص نسبت به دکترینهای رقیب و گفتوگوهای مبهم بین فرهنگی و بین تمدنی را رواج بیشتری میدهد.
در طول دورههای مختلف تاریخی، مفاهیم اقتصادی نیز گرفتار این مسئله بودهاند. مفاهیمی چون عدالت، رفاه، ثروت و تعادل از جمله مفاهیمی هستند که عمدۀ نحلههای تفکر اقتصادی، منهای تصور دقیقی که از چیستی این مفاهیم دارند، با روی باز از آنها پذیرایی میکنند.
اما عدهای از اعضاء مکاتب تلاش میکنند با ابهامزدایی از اینمفاهیم، تعریف مکتبی خود را از آنها ارائه کنند. لذا عدالت، رفاه، ثروت و تعادلی که در نتیجۀ تلاش این گروه تعریف میشود، مفهومی مشخص و متعین است که بهراحتی میتوان تفاوت آن را با شکل متعین آنها در مکاتب رقیب تشخیص داد.
در مقابل، متفکرانی که مخالف متعین شدن این مفاهیم هستند با متهم کردن دستۀ اول به رادیکالیسم فکری یا تحجر معرفتی تلاش میکنند ابهام را در این مفاهیم حفظ کنند. لذا با متعادل خواندن تفکر دکترین خود، فضاهای گستردهتری را برای گفتوگوها و مذاکرات بین مکتبی و بین تمدنی میگشایند. طبعاً بهدلیل واضحنبودن این مفاهیم، این گفتوگوها همواره سطحی، مبهم، احساسی و منفعلانه خواهد بود. این افراد با مشترکدانستن عمدۀ تفکرات خود و رقیب، این نتیجه را میگیرد که تفاوت چندانی میان آموزههای این دو مکتب وجود ندارد و بنابراین با این عنوان که ما هم همانند آنان طرفدار ثروت، رفاه، عدالت و تعادل هستیم، اجازۀ تشخص را به دکترین خود نمیدهند.
این رویه در طول دوران انقلاب اسلامی نیز بارها در ابعاد مختلف از جمله ابعاد اقتصادی روی داده است. این دیدگاه که اسلام هم همانند غرب طرفدار ثروت، رفاه، عدالت، عقلانیت، تدبیر و تعادل است _ بیآنکه تعریفی دقیق از این مفاهیم ارائه کرده باشد_ با افزایش مبهم مشترکات میان اسلام و غرب از تخاصم میان جمهوری اسلامی و نظام استعمارگر سرمایهداری در ظاهر کاسته است. گستردهشدن تصور از این مشترکات علیالخصوص در میان خواص و جامعۀ نخبگان و در وهلۀ بعد در میان مردم از جمله راهکارهای اساسی در پروژۀ نفوذی است که از ابتدای جمهوری اسلامی تا به امروز همواره از سوی جریان مذکور دنبال شده است.
این پروژۀ نفوذ در سالهای اخیر از مرز دانشگاهها و نخبگان جامعه عبور کرده و در حال شکلدهی توهم اشتراک در میان بدنۀ مردمی است. به این معنا که تلاش میکند این تصور را در میان مردم ایجاد کند که آنچه در بعد اقتصادی در جمهوری اسلامی دنبال میشود، با آنچه در بعد اقتصادی در دنیای سرمایهداری دنبال میشود ماهیتاً تفاوتی ندارد. آنها بهدنبال ثروت هستند و جمهوری اسلامی هم برای رشد ارزشهای خود دنبال ثروت است؛ آنها دنبال رفاه هستند و ما هم دنبال رفاه؛ آنها مسائل و مشکلات را با تدبیر و از مسیری عقلانی و متعادل دنبال میکنند و ما هم به دنبال همین امر هستیم. ایجاد این تصور در کنار معرفی جوامع سرمایهداری بهعنوان جوامعی پیشرفته، مرفه، عقلانی، متعادل و مدبر، این نتیجه را حاصل میکند که کاربرد رهیافتهایی که توسط مدیران و متفکران این نظام برای جمهوری اسلامی پیشنهاد میشود، بهترین راهکار برای رساندن نظام به اهدافی است که برای آن ترسیم شده است.
از سوی دیگر، منادیان رهیافت اشتراک، از تفکراتی که دنیای سرمایهداری را نقد میکند همواره به تفکراتی تعبیر میکنند که مانع پیشرفت، رشد، شکوفایی و رفاه در جامعه است. این تفکرات به این متهم میشوند که عقلانیت را نمیپذیرند و با مواضعی غیرمدبرانه و غیر متعادل و غیر مسئولانه، کشور را به ورطۀ نابودی میکشاند.
بندهای فوق، تا حدی علت تأکید مقام معظم رهبری بر پروژۀ نفوذ در ماههای اخیر را روشن میسازد. با رونق گرفتن مجدد تفکراتی که از موضعی مبنایی به دفاع از دکترین انقلاب اسلامی نمیپردازند و با کاربرد صوری مفاهیم به ظاهر مشترک، دشمنان را دوست و دلسوز خود معرفی میکنند، در سالهای اخیر پروژۀ نفوذ به مرز بحرانی خود نزدیک شده است. لذا در چنین شرایطی تأکید مجدد بر تدقیق مفاهیمی که در انقلاب اسلامی از آنها بهرهبرداریهای مختلف شده است امری ضروری به شمار میآید. در این شرایط باید به دقت به مفهوم رفاه، عقلانیت، عدالت و تعادل پرداخت به نحوی که در هندسۀ معرفتی انقلاب اسلامی جای مناسبی داشته باشد.
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 14، دی ماه 1394، ص3