1396/2/1
تعداد بازدید:
ظهر پنجشنبه به دفتر سردار رفتیم. طبقۀ دوم ساختمانی معمولی در خیابان استادحسن بنا. رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، خونگرم، شوخ و البته در موقع لازم، جدی و پرکار به نظر میرسید.دفتر او که بهقول خودش روزی دفتر سردار شهید حسن طهرانیمقدم بوده، پر بود از اسناد، مدارک، گزارشها و البته لوحهای تقدیر. نگارهای کوچک از بردارِ شهیدِ سردار در گوشهای از اتاق نصب شده بود. نزدیک به دوساعت گفتوگو با دکتر، اطلاعاتی خوب و خواندنی دربارۀ سازمانی ارائه کرد که بهتازگی وارد یازدهسالگیاش میشود؛ سازمانی که با کالبد و پیکره و کل جامعه سروکار دارد. تفصیل این گفتوگو را از نظر میگذرانیم.
چطور شد که نظام به فکر ایجاد سازمان پدافند غیرعامل شد و آیا این ساختار در کشورهای دیگر هم وجود دارد یا خیر؟
تا آنجا که من بررسی کردهام تقریباً در تمام کشورها ساختارهایی برای پدافند غیرعامل وجود دارد. عمدتاً دو نوع ساختار در دنیا وجود دارد: یکی از آنها که عمومی است ساختار دفاعهای غیرنظامی است. در سازمان ملل هم فدراسیونی دارند که همۀ ساختارهای از این دست را زیر نظر دارد. مثلاً یکی از این سازمانها «دفاعالمدنی» در عربستان است که برای حوادث آتشسوزی و امثالهم شکل گرفته است. دوم سازمانهای مدیریت بحران است که با مدیریت منابع ملی و سازماندهی بحران را مدیریت میکنند. سوم پدافند غیرعامل است با مفهومی که ما دنبال میکنیم. این سه مفهوم در همۀ کشورها وجود دارد منتهی در بعضی از کشورها سازمانهای دیگری هم وجود دارد که کارهایی را که ما در این سازمان انجام میدهیم انجام میدهند. مثلاً در این سازمان دفاع زیستی داریم، ولی در برخی کشورها سازمان جداگانهای برای این کار وجود دارد. مثلاً ما پدافند سایبری داریم ولی آمریکاییها فرماندهی سایبری دارند که زیر نظر آژانس امنیت ملی کار میکند. همین طور برای مدیریت بحران در آمریکا سازمانی موسوم به فما (آژانس فدرال مدیریت بحران) تشکیل شده است و دست آخر نیز وزارت امنیت داخلی یا امنیت ملی وجود دارد که بخش عمدهای از پدافند غیرعامل در این وزارتخانه که نزدیک به شش سازمان دارد انجام میشود. اما روسها متمرکزترین ساختار در دنیا به نام «ام. چ. اس» یا وزارت دفاع غیرنظامی و شرایط اضطراری دارند که من نیز به مدت هشت روز از آنجا بازدید کردهام. این وزارتخانه از چند دانشگاه، آزمایشگاه، فرودگاه خاص پزشکی و هواپیمای خاص و جمعیت نیروی انسانی بین ششصد تا هفتصدهزار نفر به صورت متمرکز برای مدیریت بحران بهره میبرند که بهعلت وسعت بالای این کشور این حجم نیز طبیعی مینماید. در سوئیس که از بقیۀ کشورها باسابقهتر است سازمان دفاع مردمی وجود دارد و حتی در خانههایشان پناهگاه میسازند و البته پناهگاههای عمومی دارند. در کشورهای دیگر هم کموبیش چنین سازوکاری وجود دارد.
قبل از انقلاب در کشور ساختاری با نام سازمان دفاع غیرنظامی یا نیروی پایداری وجود داشت که زیر نظر نخستوزیر بود و بخشی از کارهای سازمان ما را انجام میداد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای انقلاب این سازمان را منحل و آن را در بسیج اولیه ادغام کرد.
با آغاز جنگ تحمیلی ضرورتهایی مثل اسکان مردم آواره، ایجاد پناهگاه، آموزش ماسک و کندن سنگر به وجود آمد و سازمانهای اقتضایی مثل «بنیاد امور مهاجرین» برای سازماندهی آوارگان جنگی به وجود آمد. همچنین «ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ» در نخست وزیری بهوجود آمده بود و آقای فیروزآبادی مسئول آن بود.
پس از پایان جنگ یکی از دغدغههای مقام معظم رهبری این بود که این ساختار در جای دیگری تشکیل شود و این مسئله را به آقای روحانی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) واگذار کردند که در زمان جنگ فرمانده پدافند هوایی بود و از مسئلۀ پدافند اطلاعات بسیاری داشت. البته به دلایلی از عملکرد آن موقع ابراز رضایت نمیشود.پس از آن این مسئله به «سازمان مدیریت و برنامهریزی» ناظر به مسئولیتهای ساختاری این سازمان، سپرده شد که این هم رضایتبخش نبود. بعد از آن، مسئولیت به ارتش و پدافند هوایی ارتش سپرده شد و تا سال ۸۲ به همین منوال پیش رفت.
در سال ۸۲ رهبری که این موضوع را رصد میکردند، گزارشی از ستاد کل خواستند. براساس استدلالهای موجود، حضرت آقا ابراز رضایت نمیکنند و میگویند که برای موضوع پدافند فکری بشود. پس از بررسیهای گوناگون، ستاد کل به این نتیجه میرسد که پدافند غیرعامل باید بین دولت و نیروهای نظامی به صورت مشترک تعریف شود. دلیل این بود که براساس تجربۀ گذشته، واگذاری کار فقط به دولت یا فقط به نیروهای مسلح چندان موفقیتآمیز نبود. اگر امور پدافند غیرعامل فقط در دست نیروهای مسلح باشد این مسئله به حوزههای اجرائی مربوط ازجمله استتار، اختفا و فریب کشیده میشود و در صورت واگذاری صرف به دولت، کار به پایش تهدیدات کشیده میشد. لذا به این نتیجه رسیدند که کمیتهای بین دولت و نیروهای مسلح ایجاد شود. این کمیته در ستاد کل تشکیل شد تا پایۀ آن در حوزۀ نظامی باشد و از دولت هم نماینده داشته باشد. در برنامۀ پنجسالۀ چهارم هم این کمیته دیده شد و آییننامۀ اجرائی آن در اواخر دولت آقای خاتمی نوشته شد و به تصویب رهبری هم رسید. در واقع کمیتۀ دائمی پدافند غیرعامل کشور در ستاد کل تشکیل شد و روز ۸ آبان هم که روز تصویب و ابلاغ آییننامه بود بهعنوان روز پدافند غیرعامل نامگذاری شد. تلاش ما این است که در این روز برای پدافند غیرعامل فرهنگسازی کنیم.
از سال ۸۲ تا حدود یکسال و نیم، سردار نقدی مسئول این کمیته بودند و از آن به بعد بنده مسئول شدم. پس از مدتی متوجه شدم که کمیته، برای این کار کفایت نمیکند و باید به سازمان رسمی تبدیل شود. این مسئله را به ستاد کل پیشنهاد دادم و با موافقت ستاد کل و گردش کار به خدمت مقام معظم رهبری، توسط ایشان تصویب و ابلاغ شد. در نهاد تشکیلشده، کمیته بهعنوان نهاد سیاستگذاری حفظ شد و در کنار آن، سازمان پدافند غیرعامل تشکیل شد.
چرا تصمیم گرفتید که ادبیات پدافند غیرعامل را وارد فضای علمی و اجرائی کشور کنید؟
در موقع شروع به کار در سال ۸۳، فقط ادبیات پدافند هوایی نظامی در ارتش وجود داشت. زمانی که میخواستم سیاستهای کلی نظام دربارۀ پدافند غیرعامل را تنظیم کنم و برای مجمع تشخیص مصلحت نظام بفرستم، قبل از ارسال سیاستهای کلی باید رئیس مجمع را در این باره توجیه میکردیم لذا به دیدار آقای هاشمی رفسنجانی رفتیم. ایشان در آن جلسه گفتند که من خودم در جنگ بودهام و این مشکلهایی را که شما میگویید درک کردهام و در دوران ریاست جمهوری خودم تلاشم بر این بود که این مشکلها از این به بعد برای کشور پیش نیاید. مثلاً در تأسیس عسلویه با مسئولان پدافند [ارتش] برای پدافند محل پالایشگاهها جلسه گذاشتم و آنان به استتار و اختفا و فریب و هشدار که اصول پدافند غیرنظامی بود توصیه کردند. من [آقای هاشمی] گفتم چطور میشود بندر به آن بزرگی را در برابر جنگندههای قدرتمند استتار کرد؟ پس نتیجه گرفتم که به این حرفها توجه نکنم.
من در همان ماههای اول حضور در سازمان متوجه شده بودم که روشهای گذشته دیگر پاسخگو نخواهد بود و باید به سراغ روشهای جدید رفت و این مسئله را برای آقای هاشمی توضیح دادم و به سؤالات زیادی که ایشان طی حدود یک ساعت پرسیدند پاسخ گفتم. ایشان گفت که شما ذهنیت من را نسبت به پدافند عوض کردید و اگر شما روز اول ریاست جمهوری من به من توصیه میکردید من همۀ اینها را در برنامههایم وارد میکردم. در واقع مدلهای ما برخلاف مدلهای نظامی، به ادبیات مهندسی مطرح میشد و ایشان خیلی استقبال کرد و این طرح به مجمع رفت و در کمیسیونهای مختلف مطرح شد و نهایتاً به تصویب رسید.
در هر حوزهای چه نظامی چه اجرائی و دولتی، باید با ادبیات خودشان صحبت کنیم. در واقع شالودۀ رویکرد علمی ما را دانشی ترکیبی از مباحث استراتژی نظامی و دانش حوزۀ مورد نظر (اقتصاد، مهندسی، پزشکی و...) است لذا اولین کاری که کردیم این بود که دانشگاههای نظامیِ دراختیار خود را به تولید دانش ترکیبی بینرشتهای گماردیم. رهبری هم از این کار استقبال کردند و در جلسهای که در خدمتشان بودیم به رویکرد علمی و پرهیز از ظاهربینی در مسائل و توجه ریشهای به موضوع تأکید کردند. رویکرد جدید ما تخصصی نگاهکردن به پدافند غیرعامل است و این نگاه تخصصی چند اصل دارد:
- پرهیز از اعمال اصول نظامی به سایر حوزهها؛
- تولید دانش مدرن استراتژیک دفاعی؛
- تولید دانش تخصصی در هر حوزه مثل اقتصاد؛
- ترکیب حوزۀ پدافند با حوزههای جدید و دانش بین رشتهای مثل پدافند زیستی و پزشکی یا پدافند کالبدی برای ایمنکردن زیرساختهای کشور و واردکردن پیامد و کاهش اثر تهدید در نظام فنی و مهندسی کشور.
در واقع رویکرد علمی باعث میشود که رویکرد عمومی به پدافند غیرعامل نداشته باشیم. دلیل آن هم این است که مثلاً در حوادث و تهدیدات طبیعی مثل زلزله، ماهیت آن ثابت است یعنی زلزلۀ صدسال پیش با الآن فرق ندارد و میشود در نظام مهندسی با آن مقابله کرد اما بعضی از تهدیدات، انسانساخت و دانشپایه است مثل موشک، سایبر و... . این تهدیدات نوع دوم ثابت نیستند و مدام درحال تغییرند و لذا ماهیت تهدیدات در این حوزۀ پدافند غیرعامل تهدیداتی پویا و علمی است چون محور آن فناوری است و چهرۀ تهدید دائماً عوض میشود. پس باید در مقابله با این تهدیدات رویکرد علمی، پویا و مبتنیبر تهدید جدید اتخاذ کرد و لذا ما در این دهساله سه بار سند راهبردی را عوض کردهایم.
طی دیدارهایی که شما با مقام معظم رهبری داشتهاید ایشان تا چه اندازه ادبیات پدافند غیرعامل را برای کشور مفید و مؤثر میدانند؟
در صحبتهای حضرت آقا اهمیت این موضوع روشن است. زمانی که پدافند را در مجمع تشخیص مصلحت نظام تعریف کردم عدهای این تعریف را بزرگ و موسع میدانستند چون ما پدافند غیرعامل را پاسخدهنده به تهدیدات نظامی میدانستیم اما تعریف رهبری بسیار گستردهتر بود. ایشان پدافند غیرعامل را اینچنین تعریف فرمودند: مصونسازی بدنه به معنای اینکه اگر دشمن ضرب و زوری زد و اقدامی کرد هیچ اثری از آن نبیند و این حالت مصونسازی باید در کالبد و پیکرۀ کشور در جامعه و دستگاههای اجرائی عملیاتی شود. بنابراین پدافند غیرعامل اصلی است برای همیشه و ربطی به کم و زیاد شدن تهدیدات به کشور ندارد.
در این تعریف مصونسازی به معنای بیاثرکردن تهدید و تحریم دشمن است و این امر با آسیبناپذیرکردن کشور میسر میگردد. مصونسازی در برابر همۀ تهدیدات است نه فقط تهدیدات نظامی. مفهوم «در کالبد» یعنی پیکرۀ نظام، یعنی همۀ کشور. مفهوم بعدی جامعه است، یعنی در مردم و بعد در دستگاهها. پس تمام کشور و حوزهها را شامل میشود و این انتظار رهبری از ما است. مثلاً در سیاستهای سایبری ابلاغشده به پدافند غیرعامل و همچنین در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی هم به این حوزه دقت میکنند و در هر جایی که رهبری از تهدید، پاسخ به تهدید و مقاومت و پایداری صحبت میکنند به پدافند غیرعامل و شقوق مختلف آن نظر دارند.
مختصراً باید گفت که ماهیت تهدید دشمن، انسانساخت با منشأ تکنولوژی و فناوری است که مبدأ آن علم و دانش است و چون مقولات اینچنینی پویا و جاری هستند، مطالعات پویا و علمی نیز نیاز دارد.
در تاریخ مباحث مربوط به تهدید، تهدیدات را بر اساس عوامل مختلف دستهبندی میکنند که از نظر ما عامل فناوری از بقیه دستهبندیها مهمتر است. تهدیدات معمولاً به چهار دسته تقسیم میشوند:
- نسل اول یعنی جنگی که بشر با سلاح سرد انجام میداده است که در تاریخ بشر ۳۵۰۰ سال به طول انجامیده است. در آن موقع نیز پدافند غیرعامل وجود داشته است مثلاً در ارگ بم که متعلق به ۱۱۰۰ سال پیش است، میتوانید در همۀ حوزهها، پدافند غیرعامل را مشاهده کنید. مثلاً پدافند غیرعامل اقتصادی به شکل ذخیرهسازی آذوقه برای انسان و علوفه برای حیوانات و ذخیرهسازی فضا صورت میگرفته است.
- نسل دوم مربوط به تولید باروت است که این دوران از صفویه تا جنگ جهانی اول یعنی تقریباً ۳۵۰ سال طول کشید.
- نسل سوم مربوط به تولید مواد منفجره، بمب موشک، هواپیما و امثال اینها است که تا سال ۱۹۹۰ میلادی یعنی ۸۵ سال به طول انجامید.
- نسل چهارم هم که از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۴ میباشد، در این مدت ۲۴ ساله ۳ بار تغییر ماهیت داده است و به مسائلی مثل مردم، سایبر، زیست و اقتصاد توجه شده است.
امروزه در فضای اقتصادی، بهجای تعامل، فضای جنگ حاکم است مثلاً امروزه تحریمهای دوطرفۀ آمریکا و روسیه را مشاهده میکنیم که نمادی از جنگ اقتصادی است که در گذشته این جنگ متفاوت بوده است. در واقع امروز ماهیت و حوزههای تهدید تغییر کرده است بنابراین الزامات مقابله با تهدیدات نیز باید تغییر کند.
فلسفۀ ایجاد قرارگاههای مختلف در سازمان پدافند غیرعامل چیست؟ بهصورت دقیقتر قرارگاه دارای چه جایگاهی است که تمرکز موضوعات دفاعی را در حوزههای مختلف برعهدۀ آنها گذاشتهاید؟
نام قرارگاه از ادبیات رهبر معظم انقلاب گرفته شده است و ایشان از این لفظ و الفاظ مشابه آن استفاده کردهاند. قرارگاههای سازمان پدافند به دو دسته تقسیم میشوند:
دستۀ اول قرارگاههای عملیاتی هستند مثل قرارگاههای سایبری، پرتویی، شیمیایی و زیستی و دستۀ دوم، قرارگاههای بنیادی و غیرعملیاتی هستند مثل قرارگاههای اقتصادی، کالبدی و مردممحور.
چه عواملی باعث شد که قرارگاه پدافند اقتصادی را تشکیل دهید؟
پدافند ذاتاً وجود دارد ولی هر پدافندی الزامات خاص خود را دارد. در واقع عامل ایجاد قرارگاه اقتصادی، استفاده دشمن از جنگ اقتصادی است که به سه صورت انجام میپذیرد: یکی از آنها بمباران زیرساختهای اقتصادی است، یکی دیگر جنگ برای کسب منفعت است، مثل حضور آمریکا در خلیج فارس که به تعبیر برخی برای استفاده از منابع این منطقه صورت گرفت، ابزار کار این دو روش نظامی است اما در روش سوم که امروز علیه ما انجام میشود حمله به اقتصاد کشور با ابزار اقتصادی مانند تحریم، محاصرۀ دریایی، زمینی و هوایی است که دربارۀ عراق اتفاق افتاد. اما بهدلیل ژئوپلتیک منطقه، این کار برای ایران امکانپذیر نیست. به طور مثال ما دارای ۱۲۰۰ کیلومتر مرز آبی هستیم که این امر آنها را از محاصره و کارهایی از این دست باز میدارد.
هزینۀ جنگ نظامی برای آمریکا بسیار زیاد است بهخصوص علیه ایران زیرا ایران دارای نظام حاکم قدرتمند، پتوگرافی پیچیده، ارتش و سپاه قدرتمند و بسیج مردمی و رهبری مقتدر است و بنابراین برای دشمنان بهتر است از جنگ اقتصادی استفاده کنند. آمریکا از ساختارهای بینالمللی اقتصادی مثل سازمان تجارت جهانی (WTO) که در آن نفوذ فراوانی دارد و همچنین از قدرت سیاسی و دیپلماسی و قدرت اقتصادی بینالمللی خودش علیه ما استفاده میکند که به آن «جنگ اقتصادی» میگوییم.
در جنگ اقتصادی، ابزار، روش و متدلوژی حمله عموماً اقتصادی است ولی ممکن است از ابزار دیگری نیز استفاده کنند، هدفگیری در این جنگ، اقتصاد است تا به اقشار مردم فشار وارد کرده و از مردم علیه حاکمیت استفاده کنند.
شما چه تعریفی از تعبیر مقام معظم رهبری دربارۀ «جنگ تمامعیار اقتصادی» دارید؟
ما کاملاً درگیر جنگیم و هدف حضرتآقا از بیان موضوعات در اینباره زدودن تردیدهاست. بنابراین باید در برابر تهدید، کمترین خسارت را ببینیم و بهترین و بیشترین منفعت را ببریم. امروز اصلیترین جبهه، جنگ اقتصادی است بنابراین اولاً لازم است دشمن را بشناسیم. اینکه دشمن چگونه نقاط ضعف و قوت ما را شناسایی میکند مهم است. این امر مشخص میکند دشمن بهوسیلۀ یک سازمان اطلاعاتی بزرگ با نیروی کار عظیم، فعالیتهای اقتصادی ما را رصد میکند.
رویکرد امروز آمریکا جنگ تمام عیار اقتصادی علیه ماست. هدف از این کار، انتقال فشار به مردم است تا مردم را رودرروی نظام قرار دهند و حاکمیت را دچار چالش امنیتی بکنندو از این جهت ما احساس نیاز به قرارگاه اقتصادی و اقتصاد مقاومتی کردیم که بتوانیم پایداری بهعلاوۀ مصونیت زیرساختی ایجاد کنیم.
جنگ تمام عیاراقتصادی یعنی جنگ بهوسیلۀ اقتصاد با هدف اقتصاد. درواقع ابزار اقتصاد است و هدف هم اقتصاد؛ گرچه ممکن است هدفها در بلندمدت تغییر کند یا از ابزار دیگری مثل ابزار امنیتی، اطلاعاتی، دیپلماتیک و حتی اگر بتوانند از ابزار نظامی استفاده کنند ولی الآن فعلاً محور اصلی فعالیت اقتصادی است.
نقش سازمان پدافند غیرعامل کشور در اجرای سیاست کلی اقتصاد مقاومتی چیست؟
نقش قرارگاه اقتصادی، تدوین راهبردهای پدافند اقتصادی است تا بهرهبرداران اقتصادی کشور یعنی مردم و دستگاههای ذیربط را به سمت اهداف پدافند اقتصادی سیاستگذاری، برنامهریزی، راهبری و هدایت کند. قرارگاهاقتصادی مسئولیت اجرایی مشخص ندارد بلکه تدوین سیاستها، راهبردها و اهداف برعهدۀ این قرارگاه است و اجرا توسط دستگاههای اجرایی صورت میگیرد. اهداف کلان قرارگاه تولید پایداری و مصونیت اقتصادی در کشور است که دولت محترم از آن بهعنوان ثبات اقتصادی یاد میکند که در برابر تهدیدات معنا پیدا میکند.
دربارۀ مولفههای تهدید با توجه به ادبیات دشمن، یک سناریوی تهدید وجود دارد، یک ابزار تهدید و یک حوزۀ تهدید. سناریوی تهدید در واقع تولید مشکل و پتانسیل منفی و انتقال این پتانسیل منفی به مردم است. سپس از طریق ابزار رسانه مشکل اقتصادی را بزرگ میکنند تا به چالش امنیتی تبدیل شود بهگونهایکه مردم را با حاکمیت درگیر کند مثل واقعۀ یکسالونیم پیش که در بازار اتفاق افتاد که خوشبختانه کنترل شد.
به نظر شما، اهداف و حوزههای مهم و اساسی در پدافند اقتصادی چیست؟
اولین هدف در پدافند اقتصادی حفظ معیشت مردم است یعنی مردم بهعنوان اصلیترین هدف در جنگ اقتصادی باید محافظت شوند تا آسیب نبینند. اولین نیاز مردم کالاهای اساسی است یعنی مردم یک سبد مصرفی از غذا و مسکن و درمان دارند که سبد کالا نام دارد. دشمن میخواهد هزینۀ سبد مصرفی خانوار را بالا ببرد تا ادارۀ زندگی برای طبقات متوسط و پایین مشکل شود و مردم نتوانند از کالاهای اساسی استفاده کنند.
در این زمینه ابتدا باید سبد مصرفی مردم را تعریف کرد مثلاً در مورد پروتئین میتوان گفت: گوشت قرمز، مرغ و ماهی و چیزهای دیگر مثل گوشت بوقلمون و شترمرغ سبد پروتئینی است. در مرحلۀ بعد باید دید از این سبد چه چیزهایی قابل تأمین است. درواقع از تأمین تا عرضه این چرخه باید مصونسازی شود تا دچار مشکل نشویم. مثلاً اگر مرغ داشته باشیم ولی خوراک مرغ نداشته باشیم یا واکسن یا ابزار ذبح و بستهبندی نداشته باشیم دچار خلل هستیم. پس اگر مرغ در سبد مصرفی ما تعریف شد از مرحلۀ اول که تولید است تا مرحلۀ آخر که مصرف است،یعنی چرخۀ تولید-مصرف، باید تضمین شود. البته یک لایۀ مهم آن، تضمین ذخیرهسازی است.هر یک از کالاهای اساسی باید چرخۀ تولیدش تضمین شود و اگر توانایی تولیدش نبود باید جایگزین شود. مثلاً گوشت یا باید با سویا جایگزین شود یا اینکه با واردات، گوشت لازم کشور تأمین شود. وزارت صنعت و معدن و تجارت در بخش بازرگانی این کار را میکند.
البته ممکن است سبد مصرفی شمال با جنوب کشور متفاوت باشد مثلاً در شمال برنج زیاد مصرف شود و در جنوب نان زیاد مصرف شود. پس تضمین پایداری تولید، عرضه و مصرف کالاهای اساسی اولین هدف است. دومین هدف، تعریف الگوی مصرف بر اساس ذائقه و فرهنگ و توان تولیدی است و سومین هدف، تضمین چرخۀ تولید اقلام اساسی داخل الگوی مصرف میباشد.
مسئلۀ بعدی نظام ذخیرهسازی راهبردی است که بهمعنای ذخیرۀ متناسب با انبار کالاهای ضروری مردم استو این کار باعث ایجاد اطمینان در جامعه و مردم میشود. مثلاً دربارۀ گندم باید ذخیرۀ یکساله داشته باشیم چون تهیۀ گندم از هرجای دنیا حداقل پنجماه زمان میبرد. مثلاً کشور ژاپن برای زلزله بهاندازۀ سه ماه نان قابل نگهداری دارد. ما هم برای مقابله با جنگ اقتصادی دشمن باید نظام ذخیرهسازی راهبردی داشتهباشیم.
مسئلۀ بااهمیت بعدی مصونسازی زیرساختهای اقتصادی است که مصادیق فراوانی دارد مثل تهدید سایبری علیه نظام پولی کشور که نظام پولی را دچار اختلال میکند. امروزه ماهیت پول کشور، سایبری است و اگر نظام پولی صدمه ببیند به معنای فلجشدن اقتصاد کشور است. پول در اقتصاد بهمثابۀ خون در بدن است و اگر دچار خلل شود کل اقتصاد آسیب جدی میبیند. مسئلۀ بعدی نظام ارزی کشور است. امروز دلار به کالای تجاری تبدیل شده است درصورتیکه باید بهعنوان وسیلۀ مبادلۀ خارجی باشد. مثلاً امروز عدهای فکر میکنند که اگر بهجای ریال، دلار ذخیره کنند دچار مشکل نمیشوند اما این فعالیتها موجب وابستگی بیشتر ما به دلار میشود و چون دلار در سیستم بانک مرکزی آمریکا میچرخد کنترل مبادلات ما برای آنها آسانتر میشود.
در جنگ اقتصادی وظیفۀ دفاع را برعهدۀ مردم میدانید یا دولت؟
من دفاع را چندلایه میبینم که هرکس باید از حوزۀ خودش دفاع کند. چون اقتصاد مفهوم عام و فراگیری است که به همۀ حوزهها ربط دارد، باید دفاع جمعی شکل بگیرد و برای همۀ حوزهها تعیین نقش کرد. اولاً باید اهداف مشخص شوند ثانیاً مسیر و جهت حرکت مشخص شود و وظیفۀ دستگاهها تعیین شود و تصمیمات هماهنگ گرفته شود. برای مثال بانک مرکزی تصمیمی نگیرد که تولید کشور را با مشکل روبهرو کند. در واقع در قرارگاه نهایی باید همۀ عاملان اقتصادی دور میزی بنشینند و تصمیمات هماهنگ اتخاذ کنند و همسو شوند.
برای نقش مردم در این دفاع مثالی میزنم. توجهدادن مردم به جنگ اقتصادی و تعیین نقش برای مردم باعث میشود که مردم داوطلبانه وارد میدان شوند مثل زمان دفاع مقدس که از سهمیۀ کوپن خودشان به جبهه کمک میکردند و با احتکار مبارزه میکردند. الآن هم مردم تحمل میکنند و الگوی مصرفی تعیینشده در سند را رعایت میکنند. در واقع اگر به مردم نقش دادیم، آنها در دفاع اقتصادی کمک میکنند وگرنه ممکن است مردم به دولت فشار بیاورند. درواقع درک مفهوم جنگ و دفاع اقتصادی برای مردم ضرورتی است که باید درست تبیین شود تا مردم دست به کارهای اشتباهی مثل انبارکردن هم نزنند و با تنظیم اقتصاد خانوادههایشان پیچ تاریخی موجود را بگذرانیم. برای نیل به این اهداف ما نیازمند به سندی برای پدافند اقتصادی هستیم که نقش تمام لایههای دفاع را معلوم کند.
به نظر شما ظرفیتهای کشور امکان مبارزه در جنگ اقتصادی را دارد؟
ما کشوری بسیار مستعد هستیم. وضعیت ژئوپولیتیک کشور و تعاملات ما با کشورهای همسایه امکان محاصرۀ ما را غیرممکن یا بسیار پرهزینه میکند لذا تحریمها هم بر کشور کماثر است. ما بازاری هفتادمیلیونی داریم که اقتصاد کشور با منابع دراختیار خود، توانایی تأمین نیازهایش را دارد. در یک جمله، قابلیتها، ظرفیتها ، پتانسیلها و تواناییهای علمی، تکنویوژیک، صنعتی و مالی کشور بهراحتی کفاف اقتصاد مقاومتی پویا و جلورونده را میدهد. مثلاً تولید و ساخت آن دسته از تجهیزات مورد نیاز کشور که تحت تحریم بودهاند در زمان کوتاه و حتی رسیدن به حد صادرات تجربه شده است و این امر حوزه قابل تعمیم به همۀ حوزههاست.
تحریم فرصت است نه تهدید؛ فرصتی برای راهانداختن تولید و صنعت ملی و استقلال که البته شرط آن این است که دولت این موضوع را درک کند و بر آن متمرکز شود و برنامهریزی و حمایت کند.
تا چه اندازه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را برای بالا بردن توان دفاعی کشور مؤثر میدانید؟
از اول انقلاب ما در تحریم نظامی هستیم و این موضوع باعث شده است که ما به تولیدات نظامی داخلی توجه کنیم و موفق شویم بهگونهای که امروز استراتژی دفاعی کشور متکی به داخل است. در وضعیت فعلی نیز اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی میتواند زمینه را برای خودکفایی و استقلال اقتصادی فراهم کند.
بعضی از افراد و جریانات، ورود نیروهای نظامی را در فعالیتهای اقتصادی دارای آفتهایی میدانند. نظر شما چیست؟
من نمایندۀ نیروهای نظامی نیستم بلکه مسئول پدافند غیرعامل کشور هستم که حوزهای بین بخش کشوری و نظامی است. حوزۀ کارکرد من بخش کشوری است و تقریباً کارکرد نظامی ندارم. البته خواهناخواه نیروهای نظامی نقشی در اقتصاد کشور دارند که در کشورهای مختلف با هم متفاوت هستند مثل ارتش ترکیه که بنیاد تعاون دارد و بخشی از صنایعی مثل سیمان و ارتباطات برای این بنیاد است و ناشی از سرمایهگذاریهای نیروهای مسلح و حمایتهای آن است. نتیجۀ آن این است که مقداری از مخارج ارتش را خود ارتش تأمین میکند و ارتش را از سربار اقتصادبودن به تولیدکنندهبودن تبدیل میکند. طبیعتاً باید این فعالیت ارتش نظاممند باشد و علیه جریان کلی اقتصاد کشور نباشد. رویکرد دوم این است که نیروهای نظامی جمعیت وابسته به خودشان را اداره کنند. سوم اینکه در برخی کشورها، ارتش بخشی از مولفۀ قدرت اقتصادی کشور حساب میشود مثل حضور ارتش آمریکا در خلیج فارس برای تصرف منابع اقتصاد. نمونۀ چهارم، ظرفیت انحصاری مهندسی قرارگاه خاتم الأنبیاء است که رقیب بخش خصوصی ندارد بلکه رقیب بخش خارجی و بازوی دولت است. در این قرارگاه، درصد نیروهای نظامی کم است و عموماً نیروهای متخصص مردمی هستند و نباید ما با سیاستزدگی از این ظرفیت استفاده نکنیم. البته رهبری که کنترل و نظارت ستاد کل نیروهای مسلح را به عهده دارند این کار را به بهترین صورت انجام میدهند. ▪
------------------
پدافند اقتصادی، پیش شماره اول، آبان ۱۳۹۳، صص ۶تا۹