گفتوگو با دکتر عبدالمجید شیخی| مدرس و محقق دانشگاه
1396/1/6
تعداد بازدید:
دکتر عبدالمجید شیخی، استاد اقتصاد و عضو هیئت علمی سابق جهاد سازندگی و سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و هماکنون استاد دانشگاه میباشد. در این شماره به سراغ ایشان رفتیم تا دربارۀ جنبههای اقتصادی بذرهای دستکاریشده ژنتیکی (تراریخته) بهویژه از منظر خودکفایی و استقلال اقتصادی و پروژۀ نفوذ با ایشان گفتوگو کنیم. جنبۀ مربوط به سلامت این بذرها توسط قرارگاه پدافند زیستی سازمان پدافند غیرعامل پیگیری خواهد شد.
دربارۀ دستکاری در خلقت پروردگار، چه دیدگاه محتملی در منابع دینی وجود دارد؟
در سوره روم آیه ۴۱ خداوند میفرماید: «ظهر الفساد في البر والبحر بما كسبت أيدي الناس» یعنی هر فسادی در زمین به خاطر دستکاری خود بشر است. در قرآن کریم هر جا کلمه حلال آمده، لفظ طیب هم استفاده شده است. احتمالا طیبات یعنی محصولاتی که پاکیزه هستند و دستکاری نشده و طبیعی اند. در چارچوب قوانین خلقت به وجود آمده اند. لذا لفظ طیبه در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است. غایت زندگی در دنیا و آخرت هم «حیات طیبه» است. وقتی قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُم» یا میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» (اى مردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست. ) این آیه میفرماید اگر چیزی حلال و طیب نباشد، دستکاری شیطانی شده یا شیطان در آن دخالت داشته است.
در همایشهایی که تا به حال با موضوع محصولات طبیعی و ارگانیک برگزار شده، تمام صاحب نظران بر حرکت انسان به سمت استفاده از محصول طبیعی تأکید کردهاند. در دنیای امروز بازارهایی شکل گرفته است تحت عنوان محصولات ارگانیک و سالم که دچار دستکاری نشدهاند. این امر نشاندهنده اهمیت اقتصادی این محصول در بازارهای جهانی است. امروزه در کشورهای اروپایی سیب شکیلی که به اندازه هندوانه است قیمت به نسبت کمتری از سیب کرم خورده دارد، چون دستکاری شیمیایی نشده است. با توجه به آیات قرآن دریافتیم که چیزی میتواند حلال باشد اما طیب نباشد. به لحاظ اقتصادی سرمایه به سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی تقسیم میشود. سرمایه فیزیکی خود به دو بخش تقسیم میشود: الف)سرمایه فیزیکی دست ساخت و ب)سرمایههای فیزیکی طبیعی. حفظ سرمایه فیزیکی طبیعی به مراتب از حفظ سرمایه فیزیکی دستساز سختتر است. چون سرمایه طبیعی زنده است. اگر به آمار و احتمالات توجه کنیم و بخواهیم خطر حفاظت از منابع ژنتیکی را به منظور امنیت غذایی و ایمنی سلامت غذا گوشزد کنیم، باید از شاخصی مثل فرمول فاکتوریل (N!=۱×۲×۳×۴×۵×. . × n-۱ × n) استفاده کنیم. یعنی در صورت کنترلنشدن و خفهنشدن تولید در محیط مزارع با گسترش فضای تحت کشت و تولید (مثلاً به تعداد مزارع) خطر گسترش تعداد مزارع در هم ضرب میشوند و خطر اشاعه محصولات ژنتیکی دستکاری شده در مقابل محصولات ارگانیک چندین برابر میشود. بنابراین سرمایه فیزیکی طبیعی به سرعت از بین میرود و از لحاظ اقتصادی قابل احصاء نیست. مسئله جالبی که امروزه فراگیر شده، هجوم انسان به سمت مناطقی است که دارای محصولات ارگانیک است! امروزه صنعت توریسم به شدت به این مسئله گره خورده است. از این موضوع میتوان برای توسعه صنعت توریسم در ایران استفاده کرد، زیرا خوشبختانه بازار غذایی در ایران هنوز اندکی ساختار ارگانیک خود را حفظ کرده است. البته نقطه مقابل این مسئله هم وجود دارد، یعنی اگر مدیریت صحیح بر بازار محصولات طبیعی خود نداشته باشیم، به صنعت توریسم هم صدمات جدی وارد خواهد شد.
علت ترویج بذر تراریخته در کشور چیست و چه جریانهایی در داخل و خارج کشور از این موضوع حمایت میکنند؟
تولید در جهان به مرحلهای رسیده که چهار مشخصه اصلی دارد: فناوری بالا، کیفیت بالا، تولید انبوه و قیمت تمام شده کمتر برای محصول. فناوری بالا یعنی حداکثر کردن بهره وری در استفاده از نهادههای موجود. از این نظر در دنیای پیشرفته دیگر ظرفیت اشباع نشدهای برای افزایش تولید نمییابند و با این وجود برای بیشینه سازی سود به دنبال تولید انبوه تر هستند. لذا ناچارند پس از لبریز شدن بهره وری به سراغ راههای دیگری چون دستکاری ژنتیکی بروند. در واقع با این الزام خود ساخته جدید، برای افزایش سود به یافتن بازارهای جدید خارج از مرزها میپردازند. ولی در ایران این مسائل هنوز مطرح نیست، لذا هیچ ضرورتی برای ورود به یک فاز جدیدی از نظام بهره برداری مانند دستکاری ژنتیکی نیست زیرا هنوز در فاز کنونی به مرز بهره وری بهینه و لبریز در فرصتهای متعارف تولید بهینه نرسیده ایم. دلیلی ندارد یک کار را نیمه تمام رها کنیم و به یک کار ناشناس پر هزینه دست بزنیم. پس تکلیف اینهمه هزینههای قبلی چه میشود؟هم اکنون در ایران بهروری آب از ۴۰ درصد پایینتر است، بهره وری بذر و غذای دام و طیور بسیار پایین است، بهره وری مکانیزاسیون کشاورزی هنوز به ۶۰ درصد نرسیده، بهره وری خاک و کود هم به حدی کم است که دو یا سه برابر سطح جهانی به خاک کود و سم میدهیم. آیا مسئله اصلاح بذر را به عنوان یک ضرورت به مرحله اکمال در مزارع رسانده ایم؟ مگر ما امکانات بالقوه خود را در حوزه استفاده از نهادهها به مرحله کامل استفاده رسانده ایم که باب ناشناخته دستکاری ژنتیکی را باز کنیم؟. لذا کسی که اکنون از اصلاح ژنتیکی در ایران صحبت میکند، در واقع صحبت از یک عمل غیر اقتصادی و غیر قانونی صحبت میکند. چون عملاً دارد همانند پروژههای نیمه تمام، تمام انباشت سرمایه قبلی را رها کرده و به هدر میدهد و بعلاوه با این کار یک هزینه سنگینی را بر جامعه تحمیل میکند. ثانیاً اقدام به تغییر در ذخایر و سرمایه طبیعی میکند که خداوند دهها هزار سال است که در این سرزمین قرار داده و با تلاش نسلها به این وضعیت رسیده است. ثالثاً عمل دستکاری یک کار ناشایسته ناشناس است که بر روی سلامت نسلهای آینده تاثیر منفی خواهد گذاشت.
هجده سال قبل نماینده فائو به ایران آمد و به وزیر وقت کشاورزی خطاب کرد: «به شما هم میتوان گفت وزیر کشاورزی؟ شما به دلیل سمی کردن خاک و آب در حال هلاک کردن مردم خود هستید. » به قول پروفسور ابوالقاسم متین استاد تغذیه: «مردم ایران مریض نیستند، بلکه مسموم شده اند!»آیا انصافاً الان اولویت ما رفع این معضل نیست؟ که مجدداً دستکاری ژنتیکی را بر مصیبت قبلی اضافه نماییم. بطور قطع عناصری که در موسسه بیو تکنولوژی دست به این کار خطرناک زده اند یقیناً خودشان حاضر نیستند مثلاً از برنج تراریخته استفاده کنند!
آیا آماری هم در این باره منتشر شده است؟
با مراجعه به آخرین آزمونی که سازمان میادین میوه و تره بار کشاورزی وابسته به شهرداری تهران انجام داده و ۲۵ محصول عرضه شده در میدان میوه و تره بار را در آزمایشگاه موسسه گیاه پزشکی مورد مطالعه و آزمایش قرار داده، همه این محصولات آغشته به سموم بودهاند! بیشترین سم به کار رفته در سبزی خوردن و کرفس و کمترین سم در هندوانه بوده است. امروزه در همین میادین میوه و تره بار غرفههای محصولات ارگانیک ایجاد شده است اما نمیتوانند ادعا کنند که محصولات عرضه شده در این غرفهها ارگانیک است!فقط میتوان گفت این محصولات گواهی شده اند که ضریب سم و کود آنها در حد قابل قبولی است! همین مسئله ثابت میکند که سایر محصولات این میادین غیر سالم اند.
جریان فکری که بر مسئله دستکاری ژنتیکی در ایران تأکید میکند، جریانی غرب گراست که متاثر از تبلیغات و آموزههای غرب برای ساده لوحانی همانند آنهاست. نتیجه خوی استعماری غرب برای سلطه بر مستضعفین است. آمریکا بمب اتمی با اورانیوم ضعیف شده را تولید کرده، ولی در جنوب عراق استفاده میکند. همان طور که مواد رادیواکتیو بر روی نسلها تاثیر میگذارد، محصول غذایی دستکاری شده هم تولید میکند و قصد صادر کردن آن را برای تغییر در نسلها دارد. این همان اگروتروریسم(خرابکاری و تخریب تولیدات کشاورزی و منابع طبیعی) علیه نسلهای آینده بشر است. در داخل افرادی هستند که در این تروریسم خفته مشارکت دارند. این کمهزینهترین نوع ترور برای دشمن است. به این روش که افراد تحصیلکرده در خارج از کشور که دارای خودباختگی فکری و فرهنگی هستند، به کشور بازگردند و مثلا در تولید محصولات تراریخته در مزارع شرکت کنند. پانزده سال قبل از یک فرد متخصص قرنیه چشم پرسیدم چرا خود شما به جای استفاده از عینک به دنبال عمل لیزیک نمیروید؟ ایشان گفتند این علم تازه کشف شده و چند سال بعد ممکن است عوارض خود را نمایان کند. از نظر آمار و احتمالات اگر به یک مسافر هواپیما بگویند به احتمال یک دهم درصد این هواپیما سقوط خواهد کرد، قطعا سوار هواپیما نخواهد شد چرا که مسئله جان آدمی است. حال خسارتی که در مقابل دستکاری ژنتیکی متحمل میشویم دیگر بحث جان یک نفر نیست، بلکه مسئله جان تمام نوع بشر در تمام نسل های آینده است!
استفاده از بذر تراریخته چه اثری بر خودکفایی در بذر خواهد گذاشت؟
بررسی این موضوع از بعد اقتصادی خارج از لطف نیست. به عنوان مثال دستکاری ژنتیکی بر افزایش سرطان تأثیرگذار است، حال هزینههای درمان چه برای فرد و چه برای دولت را در نظر بگیرید، افزایش میزان مصرف داروها و… همه اثرات اقتصادی است که بر جامعه تحمیل میشود. ما در بعضی فرایندهای درمانی و داروهای سرطانی خودکفا نیستیم و عامل دستکاری ژنتیکی ما را در این زمینهها به خارج وابستهتر خواهد کرد. متاسفانه مدیریت صحیحی در این بخش وجود ندارد. حتی در بعضی موارد محصولات ما از خارج از کشور ارجاع داده میشود که موجب ضرر اقتصادی است. مثلا ضریب بالای آفلاتوکسین در پسته باعث پس زدن این محصول در بازارهای خارجی شده است. یکی از ضررهای جدی اقتصادی در مبحث اصلاح ژنتیکی، پس زدن یا تحریم محصولات کشاورزی ایران در بازار اروپا میباشد. حدود ۲۵ درصد صادرات غیر نفتی ایران مربوط به بخش کشاورزی است. هم اکنون واردات محصولات تراریخته به آمریکا و اروپا و روسیه ممنوع است. پس قطعا با این روش از بازار جهانی کشاورزی خارج خواهیم شد. کشاورزی که توانایی تولید محصول سالم را برای خود و صادرات محصول به خارج از کشور را ندارد، مزیت مطلق کشور و خودکفایی را از بین برده و قطعا به وابستگی ختم خواهد شد.
در ایران بهرهوری آب از ۴۰ درصد پایینتر است، بهرهوری بذر و غذای دام و طیور بسیار پایین است، بهرهوری مکانیزاسیون کشاورزی هنوز به ۶۰ درصد نرسیده، بهرهوری خاک و کود هم بهحدی کم است که دو یا سه برابر سطح جهانی باید به خاک کود و سم دهیم. پس چرا مسئله تراریختگی (دستکاری ژنتیکی محصولات) را به عنوان یک ضرورت خودساخته در اولویت قرار دهیم؟مگر ما امکانات بالقوه خود را در حوزه استفاده از نهادهها به مرحله استفاده رسانده ایم که باب ناشناخته اصلاح ژنتیکی را باز کنیم؟
مسئله دستکاری ژنتیکی بحثی امنیتی برای کنترل تمام نسل هاست. دکتر جعفر ملکوتی استاد کشاورزی زراعی، می گویند: «به دلیل کمبود روی در غلات، قد نسل ایرانی مرتب در حال کوتاه شدن است.» پس شورای عالی امنیت ملی مستقیما باید به این مسئله ورود کند و هر کس که میخواهد وارد این حوزه شود از شورای عالی امنیت ملی اجازه داشته باشد. البته بخش تحقیقوتوسعه با حکم شورای عالی امنیت میتواند فعالیت کند. در قانون اساسی وظیفه صریح دست اندرکاران تولید محصولات غذایی سالم و تحویل آنها به مردم است. این مسئله به عنوان امنیت غذایی باید در صدر وظایف سازمان پدافند غیرعامل باشد.
افرادی که اصرار دارند این محصول کشت شود چندین سوال را مطرح میکنند که باید به این سوالات پاسخ دهیم.
نگرانی این قبیل افراد آن است که اگر به سمت محصولات تراریخته نرویم، در آینده چگونه امنیت غذایی را تأمین کنیم؟به عنوان مثال چگونه به کیفیت بالا در محصولات دست یابیم؟یا چه طور بدون اصلاح ژنتیکی ویتامینهای مورد نظر را وارد سبد غذایی کنیم؟ مثلا ادعا میکنند درصد بالایی از روی و ویتامین آ در برنج «گولدن رایس» وجود دارد.
در پاسخ باید گفت حتی اگر به الگوی بومی اعتقاد نداشته باشیم و الگوهای کشاورزی اقتصاد غرب را درست بدانیم، همان الگوهای غربی شرط استفاده از اصلاح ژنتیکی را گذر از تحقق مرحله اشباع نهادهها و افزایش حداکثری بهره وری میدانند. آیا به این پیش شرطها رسیده ایم؟مثلاًچرا به دنبال و پیاده سازی الگوی آب، الگوی کشت و سپس افزایش سطوح زیر کشت نباشیم؟الویت اول در کشاورزی باید افزایش بهره وری آب باشد. افرادی که بر اصلاح تراریخته اصرار میورزند، کشور را از صیرورت جاری مدار بهره وری خارج میکنند و آسیب شدیدی به مدیریت بخش کشاورزی میزنند. تا زمانی که ما به مرحله اشباع نهادهها برسیم، در مرحله بعد درصورت نیاز به تجدید مجدد حیات کشاورزی و افزایش تولید لذا با استفاده از حربه تأخیر زمانی تجربه جهان و با مشاهده نتایج مثبت کار آنان هم اندوخته ما در استفاده از اصلاح ژنتیکی بیشتر شده و در اختیار ما قرار خواهد گرفت و نیازی به هزینه سنگین آزمون و خطا نخواهیم داشت و اشتباهات آنان را نیز تکرار نخواهیم کرد. در ضمن این افراد باید در وهله اول ثابت کنند که اصلاح بذر تراریخته باعث افزایش امنیت غذایی خواهد شد.
یکی از اساتید که در رشته اصلاح نباتات استاد تمام هستند میفرمایند: «ما با توجه به تنوع زیستی کشور و پیشرفتهایی که در حوزه اصلاح نباتات داشتیم(نه بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک)، احتیاجی به مهندسی ژنتیکی نداریم. » کشورهای غربی چون تنوع زیستی ندارند، قصد دارند با دستکاری ژنتیکی این تنوع را ایجاد کنند. به عنوان مثال، گوشت دام ایرانی یکی از بهترین و لذیذترین گوشتهای دنیاست که در کشورهای عربی هم به شدت طرفدار دارد و در مقابل گوشت دام استرالیایی و کره جنوبی که دچار دستکاری ژنتیکی شده اند، هیچ محبوبیتی ندارند.
ممکن است محصولات وارداتی تراریخه شرکتهای دانشبنیان و نخبگان جوان را به دلیل بومیسازی این محصولات به سمت تولید بذر تراریخته سوق دهد. آیا ممکن است این شرکتهای دانشبنیان کشاورزان را به خود وابسته کنند؟ مثلاً این تجربه در هند هم اتفاق افتاد که به دلیل ذکر انحصاری بودن بذر در قرارداد برای شرکت آمریکایی مونتسانو (Monsanto) همه کشاورزان مستعمره این شرکت شدند. به نوعی حاکمیت بذر به دست این شرکت افتاد. حالا اگر این شرکتها در ایران به وجود بیاید چه کنیم؟
این مسئله باز میگردد به اینکه چه شرکتهایی در ایران باید دولتی باشد و چه شرکتهایی خصوصی. اگر بذر اصلاح شدهای تولید میشود باید تحت نظارت دولت باشد. یعنی مدیریت این مسئله باید در دست دولت باشد. چون بحث امنیت در همه ابعاد در دست دولت است، امنیت غذایی هم مستقیما با دولت ارتباط پیدا میکند. یعنی دولت باید بر این شرکتهای دانش بنیان نظارت داشته باشد. بخش خصوصی به دنبال حداکثر کردن سود خود است و در زمینه غذا نمیتوان نقش دولت را در نظر نگرفت.
۹۵ درصد روغن وارداتی ایران از دانههای روغنی تولید میشود که در سایر کشورها به عنوان سوخت استفاده میشود. به همین منظور تراریخته است. افرادی در داخل اظهار میکنند که چرا نباید همین محصول تراریخته را به جای وارد کردن خودمان تولید کنیم؟
این نوعی سفسطه است. مثلاً اگراز بین صد مورد غذایی که در سبد مصرفی وجود دارد، دو مورد مسموم است، آیا عاقلانه است که به دست خودمان تعداد این محصولات مسموم را ده برابر کنیم؟ شاید برای مدت کوتاهی جلوی واردات این محصول را بگیریم، ولی در آینده قدرت تولید و صادرات در کشاورزی کاهش یافته و حتی قادر به تأمین اقلام کشاورزی ضروری هم نخواهیم بود. پس به بهانه جلوگیری از واردات بذر تراریخته و تولید آن در داخل کشور، حتی موجودیت بذر اصیل و بومی کشور را هم نابود میکنیم.
بسیاری از مردم معنای اصطلاح تراریخته یا GMO را نمیدانند و حتی فکر میکنند که بذر تراریخته مثل محصولات پروبیوتیک مفید است. آیا دلیلی دارد که فعلا این موضوع از افکار عمومی مخفی مانده است؟
چون مردم نمیدانند، این مسئله دشمنان داخلی و خارجی را تشویق میکند که روی نفوذ غذایی بر مردم سرمایه گذاری کنند. به همین دلیل در اینجا اهمیت آگاهیبخشی به مردم نمود پیدا میکند. که به نظر بنده این مسئولیت سنگین بر عهده شورای عالی امنیت ملی است. چون این موضوع از نقاط ضعف امنیتی است و متاسفانه شورا هم در این زمینه هشدارهای امنیتی را به مردم نمیدهد. این آگاهی دهندگی و هشداردهی در زمینه تهدیدات در مرامنامه سازمان پدافند غیرعامل وجود دارد. این سازمان باید نقش پررنگی در رسانهها و مطبوعات در امر هشداردهی و ارائه راهکار برای تهدیدات به مردم داشته باشد.
برای اشاعه محصولات ارگانیک باید از مهندسی معکوس استفاده کنیم. ابتدا باید یک بازار ارگانیک ایجاد کنیم که خوشبختانه در حال حاضر در میادین میوه و تره بار بطور نمونه و جزئی ایجاد شده است. اگر مردم را تشویق کنیم که از کالای ارگانیک داخلی استفاده کنند، هم سلامت جامعه تأمین میشود و هم اقتصاد کشاورزی رونق مییابد. پس از شکل گیری قطب تقاضا تمام عناصر بازار جهت خود را به سمت تولید، توزیع و فرآوری محصولات سالم و طیب و ارگانیک تنظیم خواهند نمود. اقتضای انگیزه سود در اقتصاد همین است. تمام این امور مستلزم هوشیاری، برنامه ریزی و اقدامات دولت است که متاسفانه من در این دولت در رابطه با مجموعه مدیریت کشاورزی این دقت نظر را ندیدم.
و نکتۀ آخر؟
یکی از توصیههای امام خامنهای استفاده مسئولین از نظرات کارشناسان متعهد و متدین است. وزرای محترم نباید از مشاورانی استفاده کنند که تخصصی در حوزه کشاورزی ندارند و جهت گیری سیاسی را در مشاوره خود به مسئولین لحاظ میکنند. ▪
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 14، دی ماه 1394، صص 29-31