پدافند اقتصادی
1396/2/10
تعداد بازدید:
الف: بهمنظور تسهیل ارتباطات میان مردم دنیا بهترین راهکار این است که یکی از زبانهای دنیا که دارای گسترۀ جغرافیایی و جمعیتی بالایی است بهعنوان زبان مرسوم بینالمللی انتخاب شود و همۀ کشورها در ضمن برنامههای آموزشی مختلفی که برای فرزندان خود ارائه میکنند، این زبان را نیز آموزش دهند. این امر موجب میشود که در آیندهای نزدیک که دنیا به دهکدهای جهانی تبدیل میشود، انتقال پیام تسریع شود و حوائج مردم بهراحتی برآورده گردد.
ب: زبانها نسبت به یکدیگر دارای تناسبی گشتاری هستند. به این معنا که هر گونه پیامی را میتوان با استفاده از هر زبانی منتقل کرد. اینگونه نیست که زبانی نسبت به زبانی دیگر دارای قابلیتهای بالاتری باشد. لذا اینکه کدام زبان انتخاب شود، به قابلیتهای زبانی باز نمیگردد. هرکدام از زبانها میتوانند بهعنوان زبان بینالمللی انتخاب شوند، اما بهتر آن است که زبانی را انتخاب کنیم که بهطور بالفعل در دنیا دارای متکلمین بیشتری است.
ج: اگر چه همۀ زبانها دارای قابلیت انتقال پیام یکسانی هستند اما برخی از زبانها بسیار پیچیده و دارای حجم لغوی بالایی هستند در مقابل برخی از زبانها سادهتر هستند و قابلیت یادگیری آنها بالاتر است و بسیار راحتتر میتوانند بینالمللی شوند.
د: در میان زبانهای ساده، برخی از زبانها را میتوان زبان علمی دنیا دانست. چرا که تعلیم و تعلم و دانشوری و پیشرفت علم و تکنولوژی در دنیا در گسترۀ جغرافیایی این زبانها رخ داده است. لذا بهتر آن است که از میان زبانهای دنیا، زبانی را بهعنوان زبان بینالمللی برگزینیم که انتقال دانش و تکنولوژی را میسرتر سازند و به دنیا اجازه دهند بهگونهای راحت از دستاوردهای علمی دانشمندان استفاده کنند.
استدلالهای فوق، نمونههایی از استدلالهایی هستند که نهایتاً این پیام را منتقل میکنند که زبانی که بایستی بهعنوان زبان بینالمللی در دنیا انتخاب شود، زبان انگلیسی باشد. استدلالهایی سراسر مغلطه و سفسطه که هر کدام از آنها مملو از ایرادات و اشکالات منطقی، تاریخی، فلسفی و زبانشناختی است. البته هرکدام از این استدلالها قائلینی جدی دارد و مدافعینی جدیتر و جدیترین مدافعان این استدلالها را میتوان در بدنۀ دانشگاهی و همچنین در میان مسئولین و سیاستگذاران آموزشی و پژوهشی ایران یافت. علیالخصوص برخی از افراد که بخشی از عمر خود را در گسترۀ تمدنی این زبان گذراندهاند و هرآنچه میدانند را محصول این تمدن میپندارند.
در مقابل اما میتوان استدلالهایی دیگر را یافت که گسترش زبان انگلیسی و بینالمللی ساختن آن را از یک سو محصول و از یک سو ابزار استعمار و چپاول کشورهای پذیرندۀ زبان توسط یانکیها و انگلیسیها میداند. همین امر است که موجب میشود کشورهایی چون فرانسه، روسیه، آلمان و ایتالیا که علیالقاعده بایستی دغدغۀ بالایی نسبت به تعامل با دنیا داشتهباشند همچنان نسبت به انگلیسیشدن زبان خود مقاومت گستردهای انجام میدهند و زبان خود را با چنگ و دندان حفظ میکنند و زبان انگلیسی را نیز در حد ضرورت میپذیرند.
الف: زبان را نمیتوان به تنهایی ابزاری برای انتقال پیام دانست. زبان درواقع ابزار تربیت و انتقال فرهنگ است. گسترش حوزۀ جغرافیایی یک زبان، درواقع گسترش حوزۀ فرهنگ، آداب و رسوم و سنتهای یک تمدن است.
ب: اینگونه نیست که زبان انگلیسی دارای گسترۀ جغرافیایی و جمعیتی بالاتری نسبت به سایر زبانها باشد. جمعیت یک میلیارد و هشتصد میلیونی چین و گسترۀ بالای جغرافیایی زبان لاتین و اسپانیولی این مدعا را نقض میکند.
ج: همین حد از گسترش زبان انگلیسی در نقاط مختلف دنیا نیز محصول نفوذ استعماری انگلیس و آمریکا در کشورهای مختلف دنیا بوده است. بهعنوان مثال میتوان به کشورهای هند، پاکستان و برخی از کشورهای کوچک جنوب شرقی آسیا اشاره کرد که همراه با دوران استعمار، زبان اصلی خود را به زبان انگلیسی تغییر دادند.
د: قابلیتهای زبانهای مختلف در انتقال مفاهیم و پیامها کاملاً متفاوت است. در این میان زبان انگلیسی، زبانی گسسته و زمخت است که توان انتقال بسیاری از مفاهیم با جنبههای احساسی و عرفانی را ندارد. لذا حوزۀ تمدنی زبان انگلیسی، احساسگریز، زمخت و مکانیکی هستند. در عوض عمدۀ زبانهای شرقی همچون چینی، عربی، فارسی و … زبانهایی پیوسته و با قابلیت بالای انتقال مفاهیم مختلف اعم از علمی و شعری هستند.
لذا لازم است سیاستگذاران کشور در کنار ترویج زبان انگلیسی که انکارناپذیر نمایانده میشود، تکلیف خود را با دو دسته استدلال فوق روشن کنند. درصورتیکه دسته دوم از استدلالها صحیح باشد که هست، بایستی نگرش ترویجی شدید به زبان انگلیسی را تهدیدی امنیتی، فرهنگی و اقتصادی بدانیم.
این امر، فرهنگ انگلیسی را بهعنوان فرهنگی دارای پرستیژ بر ایران و جامعۀ ایرانی تحمیل کرده است و فردی که در کلام خود از لغات انگلیسی استفاده میکند، فردی متشخص انگاشته میشود. تعامل فارسی زبانان با یکدیگر در قالب لغات انگلیسی علیالخصوص در شبکههای اجتماعی و چتها و ایمیلها نیز رسیدن فرهنگ به مرز بحرانی را القاء میکند.
در موضع اقتصاد، این ترویج افراطی، سلطۀ شدید فرهنگ تولیدی، توزیعی و مصرفی را بهدنبال دارد. مطابق با شواهد تاریخی، پس از دوران رضا شاه، از اولین راهکارهای انگلستان جهت ترویج کالاهای انگلیسی در جامعۀ ایرانی، ایجاد مؤسسات زبانآموزی بود. مؤسساتی که امروزه در انواع او اقسام دولتی، خصوصی و مردمی، از شهرهای بزرگ تا روستاهای متوسط در حال فعالیت هستند و شیوۀ زندگی مصرفی امروز در جامعه خود گواهی بر اثربخش بودن فعالیتهای این مؤسسات است. سبک زندگی خاصی که در قالب کتب زبان به ایرانیها منتقل میشود و از خوردن و آشامیدن تا پوشش افراد را تحتالشعاع خود قرار داده است. شیوههای تولیدی مختلفی که محصول تمدن غرب است در قالب مفاهیم زبانی القاء میشود و توزیع نیز در زندگگی امروز وضعیتی دیگرگون به خود گرفته است. نمود بارز آن را میتوان در صنایع غذایی مشاهده کرد و در استفاده از فستفودها و ساندویچهایی که خودرن آنها به افراد شخصیت میبخشد. میل شدید به استفاده از برندهای انگلیسی و اروپایی، استفاده بیمهابا از برندهای انگلیسی حتی برای کالاهای داخلی و از آن بدتر، پرهیز از نگارش نام فارسی محصولات و استفاده از حروف و الفبای انگلیسی حتی در نگارش کلماتی از زبان فارسی، شدت و عمق فاجعه را نشان میدهد.
با این اوصاف، مسئلۀ زبان از مسائل جدی در حوزۀ پدافند اقتصادی بهشمار میرود. تهدیدات شدیدی که از جانب زبان وارداتی، اقتصاد و فرهنگ کشور را با مخاطره مواجه ساخته است باید جدی گرفته شود. در غیر اینصورت، گریزی از تفوق کامل فرهنگ انگلیسی بر زندگی ایرانی نخواهد بود. شمایل این اتفاق را امروزه میتوان در زندگی شمال شهری در کلانشهرها مشاهده کرد. مغازهها عمدتاً برندهای خارجی هستند که سردر آنها تنها منقوش به لغات انگلیسی است و زبان فارسی خبری نیست. مردم در مصرف کاللاهای خارجی از یکدیگر پیشی میگیرند؛ بیش از مشاهده کانالهای تلویزیونی فارسی میل دارند شبکههای خارجی را تماشا کنند. و اینها قطعاً از گرایش به فرهنگ غربی ناشی میشود که یکی از حاملهای اساسی آن فرهنگ، زبان انگلیسی بوده است.
مقاومت بسیار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وجود دارد که اینگونه القاءشده است که زبانآموزی آنها از نوع انگلیسی اجتنابناپذیر است. لذا امروزه سخن گفتن از حذف زبان انگلیسی از مقاطع تحصیلی حتی مقاطع ابتدایی و راهنمایی با شدت رد میشود و این مقاومت را در وضعیت بالفعل این مدارس حتی پس از انذارهای مقام معظم رهبری میتوان بهوضوح مشاهده کرد. لذا ایشان با نگاهی استراتژیک، چندزبانهکردن ایران را که یقیناً بهتر از تفوق زبان انگلیسی است امر فرمودند:
«من همینجا این حرفی را که گاهی هم گفتهام به مسئولین آموزشوپرورش [تکرار میکنم]؛ شاید به مسئولین محترم فعلی نگفته باشم امّا قبلها مکرّر گفتهام؛ این اصرار بر ترویج زبان انگلیسی در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجی را باید بلد بود امّا زبان خارجی که فقط انگلیسی نیست، زبان علم که فقط انگلیسی نیست. چرا زبانهای دیگر را در مدارس بهعنوان درس زبان معیّن نمیکنند؟ چه اصراری است؟ این میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوی است. [مثلاً] زبان اسپانیولی؛ امروز کسانی که به زبان اسپانیولی حرف میزنند کمتر از کسانی نیستند که به زبان انگلیسی حرف میزنند؛ در کشورهای مختلف، در آمریکای لاتین یا در آفریقا کسان زیادی هستند. مثلاً میگویم؛ بنده حالا مروّج [زبان] اسپانیا نیستم که بخواهم برای آنها کار بکنم، امّا مثال دارم میزنم. چرا زبان فرانسه یا زبان آلمانی تعلیم داده نمیشود؟ زبانهای کشورهای پیشرفتۀ شرقی هم زبان بیگانه است، اینها هم زبان علم است. آقا جان! در کشورهای دیگر به این مسئله توجّه میکنند و جلوی نفوذ و دخالت و توسعۀ زبان بیگانه را میگیرند؛ ما حالا از پاپ کاتولیکتر شدهایم! آمدهایم میدان را باز کردهایم و علاوه بر اینکه این زبان را کردهایم زبانِ خارجیِ انحصاریِ مدارسمان، مدام داریم میآوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستانها و در مهدِکودکها! چرا؟ ما که میخواهیم زبان فارسی را ترویج کنیم، باید یک عالَم خرج کنیم و زحمت بکشیم. [وقتی] کرسی زبان را در یکجا تعطیل میکنند، باید تماسهای دیپلماتیک بگیریم که چرا کرسی زبان را تعطیل کردید. نمیگذارند، اجازۀ دانشجو گرفتن نمیدهند، امتیاز نمیدهند، برای اینکه زبان فارسی را یکجا میخواهیم ترویج کنیم؛ آنوقت ما بیاییم زبان آنها را خودمان با پول خودمان، با خرج خودمان، با مشکلات خودمان ترویج کنیم. این عقلائی است؟»(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با معلمان، ١٣ اردیبهشت ١٣٩۵).
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 21، مرداد ماه 1395، صص3-4